در این جا با برخی از فرماندهان دوران مقدس که در حوزه مهندسی فعالیت داشتند گفتگویی صمیمانه داریم و از تجربیات و خاطرات ایشان میشنویم
پل ها در زمان جنگ به چند دسته تقسیم می شدند؟
پلها در زمان جنگ به انواع مختلفی تقسیم میشدند. پلهایی بود که به آنها پلهای ثابت میگفتند و یک پلهایی بودند که به آنها پلهای شناور میگفتند. پلهای ثابت شامل پلهای یک متری که در جادههای معمولی استفاده میشدند، پلهای مالونی که از سنگ مالون ساخته میشدند و پلهای بتنی بودند. شرایط ساخت هر کدام بستگی به شرایط منطقه داشت. در یکی از مناطق دیدیم که پل بتنی ساخته شده است که ما رفتیم و گفتیم چرا این کار را میکنید؟ تعداد زیادی در این منطقه بیکار هستند آن وقت شما رفتهاید و از ۳۰۰ کیلومتری سیمان آوردهاید؟چرا این کار را میکنید؟ به آن ها گفتیم که سنگهای مالون را به هم وصل کنید و پل تشکیل بدهید که بشود از مردم منطقه استفاده کرد. در این راستا به مشاور گفتم شما طراحی کنید و به ما بدهید تا بسازیم. سنگهای مالون به صورت تکههای بزرگ کنده شده و با ابزاری مثل قلم به تکههایی مکعبی تبدیل میشدند. ازین سنگ ها میشود در ساختمان سازی در مناطق کوهستانی و یا پل سازی استفاده کرد. این پلها از دهنه ۱ متری شروع میشد. پلهای بزرگتری نیز با استفاده از این سنگها در قدیم ساخته میشد که نمونه آنها را در تلویزیون و عکسها دیده اید. کم کم با پیدایش بتن، میلگرد و آرماتور، پلهای بتنی ساخته شدند. این پلها را پلهای ثابت میگویند چون به زمین متصل شده و جابه جا نمی شوند. البته یک نوع پل ثابت دیگری نیز وجود دارد که از خرگاهها ساخته میشد که در ساحل آن را میساختند و پس از آنکه نیاز موردنظر برطرف میشد آن را جمع میکردند. مدتی پس از شروع جنگ به علت اینکه عراق راههای دسترسی را از جنوب بسته بود و یا با مانعهایی هزینه را برای عملیاتها بالا برده بود فرماندهان تصمیم گرفتند که در غرب عملیاتهایی را آغاز کند. من از همان ابتدا در غرب حضور داشتم و جزو نیروهای عملیاتی بودم. به من گفتند چون که در کارهای مهندسی تخصص دارم از نیروی عملیاتی به نیروی مهندسی انتقال پیدا کنم چون بسیار حائز اهمیت هست که نیروی مهندسی از دید عملیاتی برخوردار باشد تا بتواند امکان و عدم امکان انجام پروژهها را از دید عملیاتی بررسی کند. از همان ابتدا به فرماندهان گفتم اگر قصد آغاز عملیات در غرب دارید باید زیرساختهای آن را فراهم کنید چون نیرو تا به آنجا برسد خسته میشود و نیاز به جا، غذا و امکانات دارند. از طرفی ما باید امکانات مخصوص غرب و شرایط کوهستانی را فراهم میکردیم. در آن زمان پلهای بود با نام پلهای بیلی که اداره راه برای حوادث غیر مترقبه استفاده میکرد. یک سری از پلها هم آرمیکویی بودند که از بلژیک لولههایی را وارد کرده بودند که زنگ نمیزدند و با اتصال آنها به یکدیگر پلهای تشکیل میشد . پس از اتصال این لولهها پل تشکیل میشد که بعد از استفاده هم آنها را جمع میکردیم. مثلا در زمان جنگ لازم بود که فرماندهان یا دیدهبانها به مکانی برای بازرسی و بررسی بروند و نیاز بود در هر مکانی که می شد تیغهای بیندازیم تا ماشینهای تویوتا بتوانند از آن عبور کنند و پس از اتمام کار همه آنها را جمع میکردیم. معمولاً این لولهها که لولههای ریجکتی از وزارت نفت و وزارت راه بود را دریافت میکردیم و با آنها پل میساختیم . ساخت این پل ها به این صورت بود که لولهها را در شیارریخته و روی آنها را خاک میریختیم و یک پل موقت را ایجاد میکردیم. به این گونه پروژهها، پروژههای قبل از عملیات میگفتیم. یعنی بررسی میکردیم چه امکاناتی برای عملیات لازم است، مثلاً جاده چه میزان باری را باید تحمل کند و چند دستگاه خودرو باید از آن عبور کند. نوعی از جادهها بودند که به آنها جادههای روستایی میگفتیم و فقط خودروهای معمولی قادر به عبور از آن بودند. بعضی وقتها نیاز بود تا کامیون از جاده عبور داده شود که در این صورت به جادههای سطح یک نیاز داشتیم که زیرسازی ، مکان و ساخت آن مناسب باشد.انتخاب نوع جاده بستگی به شرایط عملیات داشت که مثلا چند لشکر یا چه نوع ماشین آلاتی میخواهند از آن عبور کنند. این است که پلها با توجه به شرایط مکانی و زمانی مناسب منطقه ساخته میشد که هم اسراف نشود هم شرایط مناسب را داشته باشد. در حین عملیات پروژه ها معمولاً اضطراری بود. پس از عملیات وقتی که پدافند حاصل میشد بررسی میکردیم که چه امکاناتی برای پدافند لازم است و طبق نیازها، جاده مربوطه را احداث میکردیم. همچنین پس از عملیات پلهای موقتی که احداث کرده بودیم را جمع میکردیم. از رایجترین پل های موقت، پلهای بیلی بود که از قطعات کوچکی احداث میشد و وزن کلی آن حدود ۹۰ تن بود و جزو پلهای سبک به شمار میرفت. قطعات کوچک پلهای بیلی را دو نفر یا چهار نفر میتوانستند حمل کنند. پلهای بیلی از یک دماغه و غلتک تشکیل شده است که روی غلتک گذاشته و دماغه را وصل میکنند، این دماغه ابعاد کوچکی دارد و جهت این است که از افتادن پل به درون رودخانه جلوگیری کند، همچنین نصب آن مهارت خاصی میخواهد و معمولاً ۴۸ ساعته قابل احداث است. برای نصب این پل، تعدادی در عرشه پل قرار میگرفتند و دو برابر آن تعداد در عقبه فعالیت میکردند که باعث تعادل پل میشود. چون ما در جنگ نفر به تعداد مناسب نداشتیم کسانی را مأمور کردیم که محاسبات لنگر پل را انجام بدهند و به این ترتیب با نفرات کمتری پل را احداث میکردیم. به صورتی بود که موقع احداث، پل حالت الاکلنگی داشته باشد. پلهای بیلی پلهای خوبی بود. همانطور که ذکر شد ما گفتیم قبل از اینکه به غرب بیایید مقدمات لازم را فراهم کنید. چون ما ۶ تا ۸ سال در جنوب در حال جنگ بودیم و تقریبا اکثر یگانها برای خود پادگان ساخته بودند و عقبه داشتند ولی نمیتوانستیم تمام نیروها را به یکباره به غرب منتقل کنیم. ما در غرب امکانات نداشتیم و اگر نیرویی نتواند خستگی خود را به درستی به در کند انرژی آن تلف میشود، پس نیاز داشتیم زیر ساختاری لازم را برای استراحت نیروها فراهم کنیم. به همین منظور ما پیشنهاد کردیم این پلهای بیلی را در ایران بسازیم. نفراتی را مسئول کردیم تا در اراک و به کمک دانشگاههای صنعتی اصفهان و دیگر دانشگاهها این پلها را بسازند. از طرفی ماشینسازی اراک هم پروژه نداشت و بیکار بود که این پروژه باعث شد چرخه تولید به کارخانه بازگردد. گفتیم برای آمدن به منطقه غرب حداقل ۵۰ دست پل بیلی داشته باشید. بدون پل یا نمیتوانستیم عملیات کنیم یا اگر عملیات میکردیم مجبور به عقبنشینی میشدیم. نیروها هیچ کدام حاضر نبودند که به غرب بیایند و عملیات کنند چون هم شرایط کوهستانی و سخت بود و هم امکانات لازم نبود. عقبهای که تلفن داشته باشد تا رزمندهها بتواند تلفن کنند وجود نداشت(البته در نزدیکی عملیات در هیچ کجا اجازه تلفن زدن وجود نداشت اما به غیر از آن رزمندهها با تلفن با خانوادههایشان صحبت میکردند). در مسیر خوزستان و دهلران پلهای بتنی ۳۰۰ متری با چند دهانه است که وزرات راه انجام میداد/ پلهای شناور هم انواع دارد/ نوعی پلهای دوبهای هستند که در سواحل و دریاها از این دوبهها استفاده میکنند تا بتوانند جنس جابهجا کنند /یعنی برای معطل نشدن کشتی، بار را روی دوبه میگذارند و در نهرها منتقل میکنند/ که بعضی وقتها عبور متصل بود و گاهی عبور منفصل بود/ یک سری ترادههای آبی بود که برای ارتش و سوار بر کامیون بود و هنگام عملیات پلهایی مانند پیام پی و جی اس پی را با کامیون میآوردند و وصل میکردند و عبور میکردند/ مثلا در عملیات خرمشهر و بیت المقدس ارتشیها بسیار خوب از اینها استفاده میکردند/ پلهای شناور انواع و اقسام ابتکاری داشتند/ تا اینکه در اواخر جنگ سعید شجاعی آمد در مسیری که زیر بمباران نبود چند بشکه نفت را بهم متصل کرد و پلی نفررو برای عبور از رودخانه طراحی کرد که میشد به عنوان اسکله هم از آنها استفاده کرد/ بعدها آمدند پلهای بیلی درست کردند که نفر میتوانست حمل کند و از روی رودخانه عبور کند/ بعد میشود پل شناور نفر رو بود که به آن خضری میگفتیم یا پلهای خیبر ۱ که در عملیات خیبر به کار برده شد یا خیبر۲ که در عملیات بدر به کار برده شد/ بعدا طارق و خضر طراحی شد/ یعنی هر چه از جنگ میگذشت آنچه که نیاز داشتیم را دانشگاهها میآمدند و طراحی میکردند و میساختند/ برای مثال دوبههایی که در خلیج فارس غرق شده بود را در میآوردن و استفاده میکردند/ مثلا پل خضر را سعید شجاعی برای عبور طراحی کرده بود/ این پل با سیم بکسل مهار میشد و تراکتور روی آن سوار میشد که با دنده عقب جلو میرفت و بالعکس / این پل در حد کارگاهی در در سیلوی اهواز که از سیلوهای قرارگاه ما بود توسط سعید شجاعی ساخته شد/ بدین صورت که در انتهای سیلو حوضچهای کوچک ساخته شده بود و خودرویی تویوتا با استفاده ازین پل از آن حوضچه عبور میکرد/ در زمان یکی از عملیاتها این ایده را به بچههای جهاد منتقل کردیم و گفتیم که قابلیت تعمیم حمل بار بین۲۰تا ۲۰۰ تن را نیز دارا است/ در عملیات والفجر ۸ پل طارق ساخته شد که در منطقه هور برای حمل بار از آن استفاده میکردیم/ در عملیات والفجر ۸ بحث اصلی عبور تجهیزات سنگین در جزر و مد سنگین بود که میشد با طارق دو بولدوزر یا تانک را جا به جا کرد/ برای پل سازی آماده سازی سواحل هم موضوع مهمی است که باید روی آن هم کار شود که شرایط زمین چگونه است که باید با توجه به شرایط خودش طراحی شود/ یا مثلا پلهای فجری بود که فلزی بود و درون آن فوم تزریق کرده بودند که اگر ترکش خورد فرو نرود و غرق نشود/ قبل از احداث پل بعثت ازین پل استفاده میکردند/ صبحها آنرا رها میکردند که کنار آب بیاید ولی شبها میچرخاندند و مهار میکردند و از آن عبور میکردند/ یعنی شب تا صبح از آن استفاده میکردند و صبح که هواپیما میآمد رها میکردند که کنار بیاید و آنرا استتار میکردند/ آنموقعها عراقی که میگفتند ایرانیها پلی ساختند که صبحها میرود زیر آب و شبها میآید روی آب/ یکسری پل تیوبی هم بود که درجنگ بدرد نمیخورد چون با ترکش سوراخ میشود و از بین میرود/
مدت زمان احداث پلها به چه صورت بود؟
عملیات احداث پل باید در حداقل زمان باشد/ مثلا پل بیلی در ۴۸ ساعت نصب میشود اما حمل آن زمان بر است/ این است که از قبل اینها را میآوردند و برای آشنایی بچهها برای آنها مانور میگذاشتند/ یعنی برای آمادگی بچهها میگفتیم حمل کنند و نصب کنند تا آماده باشند یا مثلا اگر روستایی پل میخواست این پل را نصب میکردند و هم تعمیر میکردند که آماده باشند/ ولی در زمان جنگ پلهای ثابت معمولا خرپایی یا دال پیش ساخته بتنی بودند که بنا به شرایط نصب میشدند/ نکته مهم این است که نباید نیازی به جرثقیل باشد چون در زمان عملیات تا دکل جرثقیل بالا برود بمباران دشمن شروع میشود/ باید بشود پل را با لودر و بولدوزر نصب کرد/ بلوک شرق و غرب معمولا پلهای شناوری داشتند که روی کامیون حمل میشد و میآید نصب میکنند و پس از استفاده جمع میکنند و میبرند/ زمان نصب با زمان آماده سازی دو مقوله متفاوت است/ یعنی اینکه انتقال پل به منطقه و مکانی که بمباران نشود و بعد دسترسی باشد که بشود انرا نصب کرد
در چه زمانی از پل دائمی و در چه زمانی از پل موقت استفاده میشد؟
پل دائمی برای جایی است که مادام العمر میباشد که وزرات راه نصب میکند/ ولی جادههایی که برای عملیات احداث میشود بعد آن بی استفاده است/ جاده را هم نباید رها کرد چون ممکن است دشمن روزی از آن استفاده کند/پس باید با حساب کتاب جاده زد/ به خصوص جادههای عمود به خط دشمن که باید بنا به شرایط آن جادهها را منهدم کرد تا دست دشمن نیفتد/ پس باید با توجه به شرایط جاده زد/ مثلا اگر در حالت آفندی باشیم یک شرایطی است/ وقتی پدافندی هستیم یک شرایط داریم/ وقتی برتری دست ما بود دشمن جلوی ما موانع ایجاد میکرد که باعث تاخیر و جلوگیری در کار ما بود/ سد و مانع مساله مهمی در زمان جنگ است که عملیات دشمن را به تاخیر بیندازد تا بتواند خود را تجهیز کنند و آمادگی داشته باشند/
آیا در زمان دفاع مقدس پلهای خودی تخریب شدند؟
در اوایل جنگ عراق آمده بود نقاطی را تصرف کرده بود و پس از گرفتن باید از آن نقاط محافظت میکرد/ ازین جهت دشمن وارد موضع پدافندی شده بود تا نتوانیم آن مواضع را پس بگیریم/ دشمن همه جاهای مهم را گرفته بود و جلوتر نمیتوانست بیاید چون برایش سخت میشد/ بعد از اینکه ما نقاط مهمی را گرفتیم ما موضع پدافندی گرفتیم و دشمن مواضعی نداشت/ برای این منظور دشمن آمد ترابری خود را تقویت کرد و جاده ساخت تا انتقال تجهیزات سرعت بگیرد/ جادهها را پیمانکاران غربیها با پول عربها میساختند/ جادهای مثل جاده خندق ساخته بودند که به قدری محکم ساخته شده بود که تیغه بولدوزر در آنها نفوذ نمیکرد/ در اواخر جنگ فاو، جزایر و جاهای دیگر را نیز گرفته بودیم و نیروهای ما صرف پدافند شده بود/ ولی از آنطرف عراق نیروهای خود را ریکاوری کرده بودند و به علت مقاومت شدید ایران تصمیم گرفتند فاو را رها کنند و با مشورت غربیها و عربها طرحی ریختند تا از نقاط آسیب پذیر نفوذ کنند/ که هم اسیر بگیرند و هم روحیه نیروهایشان بالا رود/ این است که از بالا عملیات متحرک را آغاز کردند و جلو آمدند/ شرایطی برای ما بوجود آمده بود که نیروها ستون پنجم در نیروهای ما تردید ایجاد میکردند/ مثلا با خانواده آنها تماس گرفته بودند که چرا همهاش شما باید به جبهه بروید کمی هم بقیه بروند/ برای همین بسیجیها کمتر میآمدند وتردیدهایی پیش آمده بود و مردم در سختی بودند/ و بستگی با این شرایط در جاهای که دشمن در حال نفوذ بود پلهای خودی را منهدم میکردیم/ کلا اگر شرایطی ایجاد شود که امکانات ما ممکن است به درد دشمن بخورد باید تخریب شود/ مثلا شبهای عملیات با بولدوزر جلو میرفتیم و شرایط جوری پیش میآمد که باید عقب نشینی میکردیم/ پس باید بولدوزر را یا منفجر میکردیم یا با بکسل بوسیله دو بولدوزر دیگر به عقب میآوردیم/ سد و مانع که میگویند همین است/ یعنی وقتی دشمن میآید با هر چیزی در دسترس است باید جلوی دشمن سد ایجاد کرد یا با مین یا با هرچیز در دردسترسی که وجود دارد/ مهندسی مانند قفل و کلید هست/ در مواقع پیشروی باید کلید باشد که قفلها را باز میکند/ و درهنگام برتری دشمن باید قفل باشد/ یعنی یا باید مانع ایجاد بکند یا تخریب کند که دشمن پیشروی نکند/
در شرایط جغرافیایی مختلف از چه نوع استتاری استفاده میشد؟
این چیزها بستگی به شرایط محیط دارد و بنا به آن شرایط باید تجهیزات را شکل زمین کرد/ طراحی پدافند غیرعامل شامل استتار، اختفا و فریب دشمن میشد/ مثلا پلهای بیلی را که زده بودیم و دشمن دید که ما در حال پیشروی هستیم/ فرانسویها بمبهای لیزری را که تازه به بازار آمده بود را به عراق دادند تا در این نقاط امتحان کنند و عراقیها با هواپیما موشک را وسط پل میزدند/ برای جلوگیری از آسیب پلها از طرح فریب استفاده کردیم/ آمدیم پلها را با گونی و وسایل استتار میکردیم و وقتی هواپیمای دشمن میآمد جاده را نیز استتار میکردیم/ بعد یکسری پلیت را با سیم بکسل روی رودخانه مهار میکردیم و یکسری ماشین از کار افتاده در آن نقطه میگذاشتیم و همچنین نفت سیاه یا مازوت در آن نقطه میریختیم که وقتی دشمن از بالا نگاه میکرد سیاه دیده شود و وقتی هواپیماها امدند چند عدد ازین موشکها را که گران هم بودند را به این پلیتها میزدند/ دشمن فهمید که پل اشتباهی زده است که بعدها آمدند یسری از پلهای مارا تخریب کردند/ یکسری تعمیر میشد و یکسری کامل غیر قابل استفاده میشد/
اهمیت شرایط آب و هوا در احداث پل چگونه است؟
هر چه شرایط بهتر باشد احداث پل راحت تر است/ مثلا فرض کنید که قرار است جک زده شود تا غلتک روی آن قرار داده شود/ در تابستان با گذاشتن سنگ و تراورس به راحتی این کار انجام میشود/ ولی اگر شرایط زمین سفت نباشد و مدام برف و باران بیاید هر چی آنرا محکم کنید ممکن است زیر آن شل شود/ گردانهای مهندسی باید خود را برای همه شرایط سخت آماده کنند/ با شهید شدن دو نفر نباید کار تعطیل شود/ باید نیرو به تعداد داشته باشند تا نیرو را ترمیم کنند/ زندگی در شرایط سخت را تمرین میکردند/ مثلا پلی در بدر احداث میکردیم که دست بعد از خیس شدن از سرمای شب به فلز میچسبید/ و بعضی موقعها دست را در جلوی تریلیهای عبوری گرم میکردند/ وقتی هوا روشن شد نباید هیچ آثاری از احداث شدن جاده در محل دیده شود و جمع آوری میشد و بقیه استتار میشد/ گروههای استتار در روزها هم بودند که اگر بادی آمد سریع ترمیم میکردند/ هواپیماهای دشمن یکبار در صبح و یکبار دم غروب عکس برداری هوایی میکردند
مصالح حداقلی ضروری برای احداث هر کدام از انواع پلهای پر کاربرد چه بود؟
مهمترین کار در پل بیلی این بود که نیروی نصاب بتواند جکها را نصب کند/ جکهای کامیونی بود که باید چند عدد را به صورتی باید تراز میکردند که فشار به یکی نیاید که بشکند/ مثلا در بانه دیدیم نیروها جکها را شکسته اند/ گفتیم بروند سر جاده به کامیونها پول و جکهای خراب را بدهند و جکهای آنها را بخرند/ بستگی به شرایط بایستی آماده سازی کرد/
مهمترین بارهای وارده به انواع پل چه بودند؟
بارهای معمولی مانند بار وزنی و بار ضربهای است/ مثلا کامیون هنگام ترمز ضربه وارد میکند/ یا بولدوزر ممکن است فرمان بگیرد که کنده میشود/ بستگی به شرایط دارد و بایستی شرایط را سنجید/ و باید آماده بود تا در اسرع وقت ترمیم انجام شود/ ممکن است ضرورت پیدا کند از جایی که بولدوزر نباید عبور کند بولدوزر عبور کند/ که خب این عبور باعث زخمی شدن جاده میشود/ که اگر آمبولانس با مجروح دراین چالهها بیفتند باعث افزایش جراحت میشود/ بارهای موج انفجار معمولا باعث تخریب میشد و خیلی محاسبه نمیشد/ ابتکار و خلاقیت در مورد این کارها بسیار مهم است/
برای موقعیت یابی ساخت پلها چه نکاتی رعایت میشد؟
بایستی از قبل این فکرها صورت گیرد/ یعنی قبل عملیات استعدادهای منطقه شناسایی میشود/ اوایل جنگ بعد عملیات میگفتند پل بزنید/ که میگفتیم این را باید قبل عملیات بگویید که چه پلی وکجا بزنیم/ بعد از مدتی آقای ستاری وفایی مسئول مهندسی شد / ایشان از پیمانکارن قبل انقلاب بود و بسیار کار بلد بود/ بعد هواشناسی در آن موقع بسیار خطا داشت/ مثلا پیرمردهایی بودند که میزان آب بارندگی را میسنجیدند/ این بود که بحث هواشناسی ایجاد کردیم که یکسری افراد اطلاعات مهندسی گذاشتیم که اطلاعات را دقیق ثبت کنند/ بحث دیگری که بود این بود که بیاییم شناسنامهای از رودخانهها درست کنیم/ عرض رودخانههای در منطقه غرب را ثبت کردیم/ سواحل را بررسی کردیم که از چه جنسی است/ در کجا قابلیت نصب پل وجود دارد و… / در منطقه غرب پل شناور نمیتوان زد چون آب آنرا همراه با خود میبرد/ معمولا پلهای ثابت استفاده میکنیم/ حتی پل لولهای هم نمیشد زد/ در کارون به ما گفتند که پل لولهای بزنید که من گفتم اعتقادی به پل لولهای ندارم/ چون هم آب یک طرفه جریان دارد/ دوم اینکه هنگام سیل گوسفندان و درخت میآیند/ ولی بعدا انجام دادند و نتیجه نداد/ یعنی سیل آمد و دهانه لوله گرفته شد و لوله کج شد/ بعد هم از شمال غرب بارندگی شروع میشد/ مثلا در ارومیه بودم بارندگی آغاز میشد/ بعد میآمدم پاوه میدیدم ابرها دارند میآیند/ انموقع هواشناسی نبود و ما خودمان محاسبه میکردیم/ که به دوستان میگفتیم باران که میآید اعلام کنند که در پایین دست آماده باشیم
الزامات و تمهیدات لازم برا ایمنی پلها در حسین بهره برداری چه بود؟
نگهداری پل مهمتر از ساخت پل است/ مثلا برای پل شناور که زده بودیم/ برای هر پل پارکینگ زده بودیم که امکانات اطفای حریق قرار داده بودیم/ پمپ قرار داده بودیم که از هور آب بکشد و پمپ کند/ چون درون پلها فوم بود که مانند نفت بود/ علاوه براین هنگام حریق دشمن هم حساس میشد که جای مهمی را زده است/ همچنین باید پل را استتار کرد و از طرح فریب استفاده کرد
برای مقاوم سازی پلهای قدیمی از چه روشهایی استفاده میشد؟
مقاوم سازی در این حد انجام نمیشد/ پلی که نفر رو است نمیشود آنرا با مقاوم سازی برای عبور تانک آماده کرد/ مثلا میشد عرض رودخانه را بیشتر کرد تا نیرو پخش شود تا تانک بتواند عبور کند/ اصلا اداره راه اجازه عبور وسایل سنگین از راه معمولی را نمیدهد/ به اینها وسایل ترافیکی میگویند چون هم ترافیک ایجاد میکند هم تخریب میکند/
حدود چند درصد پلها آسیب دیدند؟
دشمن هم برای تخریب پل باید هزینه میکرد و الکی نمیزد/ فقط زمانی که منافقین به غرب آمدند همه پلهای غرب را منهدم کردند/ تی ان تی گذاشتند و تمام پلهای بزرگ و اصلی کشور را زدند/ این است که لطمه سنگینی به ما زدند/
راه ها در زمان جنگ به چند دسته تقسیم می شدند؟
یکی از مسائلی که همواره در جنگ مطرح است احداث راه به ویژه در مناطقی است که قرار است در آنجا عملیاتی انجام شود/ معمولاً در هنگام طراحی عملیات با توجه به اهداف مورد نظر پیوست های مختلفی تهیه می شوند/ پیوست ها در زمینه های مختلف تخصصی نظیر فنی و مهندسی، تجهیزات مورد نیاز، نیروی انسانیف پشتیبانی و غیره تدوین می گردد/ این پیوست های تخصصی به همراه اقلام مورد نیاز به واحدهای ذیربط ارائه می گردد/ واحد فنی مهندسی اولین بخشی است که برای آماده سازی جادهها و راههای دسترسی به منطقه عملیاتی وارد عمل میشود/ ابتدا جاده های موجود در منطقه مورد بررسی قرار میگیرند/ ممکن است داده های مورد نیاز برای انجام عملیات و تردد ادوات جنگی همان راه های مواصلاتی موجود در منطقه باشد/ ممکن است با توجه به حجم و نوع عملیات لازم باشد تغییراتی مانند احداث پارکینگ در جادههای موجود داده شود/ در این صورت لازم است با هماهنگی و همکاری اداره راه و شهرسازی تغییرات مورد نظر را در جادههای موجود انجام داد/ ممکن است علاوه بر جادههای موجود در منطقه لازم باشد که راههای دسترسی جدید احداث شوند/ در احداث جاده های جدید مورد نیاز توجه به دو موضوع حائز اهمیت می باشد/ اول اینکه این جاده ها باید حتی الامکان تا نزدیکترین نقطه به مقرها و مواضع دفاعی دشمن ادامه یابد/ دوم اینکه جاده ها بایستی به گونه ای احداث شوند که موجب حساسیت و آگاهی دشمن از موضوع انجام عملیات در منطقه نشود/ در هنگام عملیات یک اکیپ بلدوزر گذاشته می شود به نحوی که یک بلدوزر با انگل به راست و دیگری با انگل به چپ حرکت می کنند و با حرکت آنها خاک را به کنار هدایت می کنند و این عمل تا جایی که بلد چی تشخیص می دهد یا تا جایی که شاخص گذاشته شده است ادامه می یابد/ بلد چی یا شاخص گذار از قبل با توجه به تراز ارتفاعی و غیره مسیر را مشخص کرده اند/ ممکن است بلدوزر دیگری پشت سر این دو بلدوزر مسیر را تصحیح کند و جاهایی مانند جاده هایی که از زمین های کشاورزی یا آبراههای کشاورزی عبور میکند شیب یا شیاری تشکیل دهد و لوله هایی که از قبل آماده شده اند را در آن شیار قرار دهد/به این نوع جادهها که لشکر های درگیر را پشتیبانی میکند و مقدمات تردد مهمات و مجروحان را فراهم میکند جاده شب عملیات گفته میشود/ البته ممکن است بعد از عملیات در صورت استفاده از این جاده احساس شود در این صورت جاده را اصلاح میکند ممکن است از این جاده ها استفاده نشود و جاده را به صورت موقت رها کنند/ ممکن است از چند جادهای که احداث شده تنها یکی از آنها برای پشتیبانی نیروهای در منطقه مورد استفاده قرار گیرد/ در این صورت این جاده در حد جاده های درجه یک یا دو یا سه روستایی تجهیز و تکمیل می شوند/ به این جاده به جاده های تعجیلی یا اضطراری گفته میشود/ یک جاده هایی هم هست که به جاده های پشت خاکریز معروفند/ هنگامی که خاکی زده می شد و نیروهای خودی پشت آن پدافند می کردند برای انتقال مهمات در طول خاکریز و پشتیبانی نیروها جاده پشت خاکریز زده می شود/ این جاده ها از نوع جاده های اضطراری میباشند و در حدی هستند که آمبولانس و پشتیبانی های سبک بتواند انجام شود/ یک سری از جاده ها نیز به صورت پله ای در پشت دژ های بلند به منظور پشتیبانی زده میشد/ این جاده ها حسب نیاز نیروها ساخته میشوند/ ممکن است چند روز مورد استفاده قرار گیرند و با پیشروی نیروهای بلا استفاده گردند/ یا ممکن است لازم باشد نیروها مدتی در آنجا پدافند کنند که در این صورت این جادهها را مستحکم می کنند و ارتفاع خاکریز را افزایش میدهند و پشت آنها سنگر درست می کنند/ نوع دیگری از جاده های مناطق عملیاتی جاده های اصلی یا جاده های تاخیری هستند/که این جادهها بعد از شب های عملیات طراحی و احداث میشوند/ این جادهها با اصول مهندسی طراحی و احداث می شوند و برای پشتیبانی عقبه نیروهای عملیاتی ساخته می شوند/ برای سهولت حمل و نقل نیروها و ادوات و مهمات و مجروحین ممکن است این جاده را آسفالت کنند/
نکات احداث راه در مناطق کوهستانی چه بود؟
وقتی که دشمن شما را می بیند یا هنوز خط شکسته نشده است و دشمنان جاست تا جایی که میشود کار کرد احداث جاده ادامه مییابد/ ولی وقتی که فاصله خط خودی و خط دشمن در حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ متر می شود دیگر نمیشود کار کرد چون دشمن مستقیماً دید دارد و مشخص میشود که جاده به چه منظور احداث میشود/ همینطور در غرب شود با لوله گذاری از رودخانهها عبور کرد همچنین میتوان از پلهای جی اس پی استفاده کرد/ پلهای gsp برای احداث نیاز به ساحل دارند و برای رودخانه هایی مثل کارون مناسب هستند/ بحث هواشناسی در احداث پل بسیار حائز اهمیت است/ باید بررسی شود که در هنگام عملیات وقوع باران یا سیل مشکل ایجاد نکند/ برای این منظور اطلاعاتی را از سازمان هواشناسی می گرفتیم ولی گاهاً این اطلاعات غلط از آب در می آمد /امروز اطلاعات هواشناسی دقیق تر شده و پیشبینی ها بهتر شده است/ عملیاتی قرار بود انجام شود دوستان نظرشان این بود که ما میتوانیم جاده را در ۴۸ ساعت احداث کنیم یعنی هم جاده احداث کنیم هم از رودخانه عبور کنیم/ دوستان بر این عقیده بودند که از راههای مال رو می توان تیغه انداخت و راه ایجاد کرد/ فرمانده قرارگاه تاکتیکی لشکر نظر من را خواست و من گفتم که اتمام جاده از زمانی که خط شکسته شود تا ۲۰ روز طول خواهد کشید/ ولی الان که دشمن ما را می بیند اگر کار کنیم بمباران می کند/ برخی از دوستان میگفتند که ده را سازی هر جا که مال رفته می شود جاده زد و آن را به جاده اضطراری تبدیل کرد که ما گفتیم این قاعده استثناهایی هم دارد چون ممکن است مال جایی بپیچد ولی عجیب و بلدوزر امکان پیچیدن در آن نقطه را نداشته باشند/ آقای شمخانی به شهید همت گفته بود که موضوع را میدانی بررسی کنند/ از آنجایی که شهید همت با من رفیق بود رفتیم و بررسی کردیم و من گفتم که نمی شود/ اگر به چالوس رفته باشید در سر پیچ ها می بینید بعضی نقاط جاده روی هوا رفته یا سنگ چینی کردهاند که به آن میگویند سرپانتینگ یعنی باید از بالا شیب جاده را می گیرند و جایی که زمین می گذرد زمین ایجاد میکنند یا پل میزند یا با سنگ و ملات پر میکند/ منطقه پاوه و جوانرود به آن مناطق مانند جاده چالوس است/ من چون ابتدا در عملیات بودم سپس پس به مهندسی آمده ام هم دید عملیاتی داشته مهم دیده مهندسی داشتم و از این جهت حساب دیگری بر نظرهای من باز میکردند /از این جهت این عملیات لغو شد/ بعد از به آقای صارمی گفتیم که منطقه را برای احداث جاده بررسی کند چون ممکن است عملیات دیگری در این نقطه انجام شود/ ایشان پس از بررسی به این نتیجه رسیدند که فقط در سه ماه سال که مه در منطقه وجود داشت و دید دشمن را می گرفت امکان احداث جاده وجود داشت/ آقای صارمی در دوسال توانست این جاده را احداث کند و در چند نقطه تجهیزات انفجار را فراهم کرد که اگر احیاناً ما جاده را بزنیم و به درد نخورد جاده به دست دشمنان نیفتد/ برای احداث این جاده در نقاط مختلف ضبط صوت هایی و موتورهای کار می گذاشتند تا با تولید صدا مانع از فهمیدن دشمن شوند/ از این جاده در حلبچه و عملیات والفجر ده استفاده شد/ یا در جاده دزلی هم همین مسئله پیش آمد/ آقایان خواستند ما برویم و نظر بدهیم در آنجا غیر از شهید کاوه کسی متوجه حرفهای ما نمی شد/ از ما پرسیدند که برای این عملیات چقدر طول میکشد که این جاده آماده شود/ که من گفتم نه تا ده ماه شاید هم یک سال که گفتند اصلاً اهل جنگ نیست و معلوم است که خیلی پرت است ست ////
علی ایحال علاوه بر مسائل فنی و مهندسی باید مسائل جوی را هم در نظر گرفت/ باید به پیش بینیهای هواشناسی توجه داشت که آیا در منطقه باد می وزد یا نمی وزد/ آیا در منطقه احتمال بارندگی وجود دارد یا ندارد/ ایا منطقه سردسیر است یا گرمسیر/ در این قبیل مسائل لازم است که دادههای آماری طولانی مدت مورد بررسی قرار گیرد نمودارهای سالهای طولانی تجزیه و تحلیل شود/ در عملیات فاو شهید شعله که خداوند رحمتش کند دادههای آماری جزر و مد و مسائل آبی چندین ساله منطقه فاو را مطالعه کرده بود/ آمار حدود ۳۰ سال را بررسی و نمودار آنها را ترسیم کرده بود/ و بررسی کرده بود که مد چه زمانی اتفاق می افتد؟/ یا مد های بزرگ چه زمانی صورت می پذیرد؟/ یا بزرگترین مد که بتوان تردد داشت در چه زمانی به وقوع می پیوندد؟/ فرماندهان از کارهای مطالعاتی انجام شده ایشان تعجب کرده بودند که چگونه زمان بزرگترین مد را به دست آورده است/ همه این اطلاعات از روی نمودار های ترسیم شده و بر مبنای مطالعات علمی به دست آمده بود/ باید در کنار فعالیتهای مهندسی به این مسائل هم توجه لازم را کرد/
ماشین آلات و تجهیزات مورد استفاده در هر کدام از مناطق کدامند و به چه نکاتی باید توجه شود؟
برای آزادی چندین ماشین آلات وجود داشت به طور مثال بلدوزر که انواع آن شامل بلدوزرهای D6 D7و D8 میشد/ در ادبیات آمریکا این بلدوزرها را D8,D9,D10 می نامیدند/هرچقدر شماره بلدوزر بالا می رود وزن سنگین تر می شود و امکان کار در مناطق سخت در فراهم میشود/برای مثال بلدوزرهای D7,D8 برای بریدن سنگ ها به کار می روند/البته برای بریدن سنگ های خیلی سخت مانند گرانیت از فناوری انفجار استفاده میشد/ البته تا جایی که ممکن است برای بریدن سنگ ها از بلدوزر استفاده می شد/ علاوه بر بلدوزرغلتک و گریدر ها هم از ماشین آلات راهسازی محسوب می شوند/ علاوه بر این تجهیزات به خودروی آبپاش و تعدادی کمپرسی نیز نیاز داریم/ در صورتیکه تعداد کمپرسی شخصی کم باشد می توان تعدادی کمپرسی اجاره کرد/ از کمپرسی برای انتقال نیروها هم استفاده می شود/ معمولاً از اتوبوس به دلیل اینکه محلی ها یا دشمن متوجه این انتقال می شدند نمی توان برای انتقال نیروها استفاده کرد/ولی در کمپرسی نیروها در داخل کمپرسی مینشیند و دیده نمی شوند و اهالی فکر نمیکردند که کمپرسی نیروی انسانی جابجا کند بلکه فکر می کرد از آن برای انتقال خاک و مصالح استفاده می شود/ ماشین آلات راه سازی همین هاست/ حالا اگر به منطقه آمدیم که شرایط رمپی دارد باید در آنجا ببینیم که چطوری میتوان رمپ را مهار کرد/ مثلاً بررسی کنیم اگر منطقه دارای ماسه بادی است آیا میتوان از خاک رس به عنوان یک لایه پوششی درآنجا استفاده کرد؟/ اگر باران ببارد چه اتفاقی می افتد؟/ چه ترکیبی از خاک رس باید تهیه شود که مقاومت آن افزایش یابد؟/ یا به طور مثال آیا امکان استفاده از ماشین آلات راهسازی در مناطق باتلاقی وجود دارد؟/ بچه های ما برای خودرو تویوتا شنی درست کرده بودند که آنها بتوانند در مناطق رمپی حرکت کنند و جلو بروند/ یعنی با این کار چرخ های خودروی تویوتا را مانند شنی بلدوزر درست کرده بودند/ این طراحی ها در هنگام اجرای طرح ها صورت می پذیرفت که بعضاً ابتکاری بود/ بالاخره برای اجرای طرحهای راهسازی باید روی مناطق رمپی حرکت کرد/ یا در مناطق باتلاقی میتوان از تراورس استفاده کرد/ در این مناطق می توان سنگ ریزی کرد/ در بعضی مناطق سنگهای به اندازه نصف خودروی تویوتا استفاده می شد و این کار با سختی فراوان صورت می پذیرفت در انتها مشاهده میکردیم که آن سنگ ها بزرگ درون باتلاق فرو رفته اند/ یا به طور مثال بلدوزر آنجا بود که بارندگی شد و بخش اعظم آن بولدوزر در باتلاق فرو رفته و تنها بخش خیلی کوچکی از آن معلوم بود/ در این مناطق به این نتیجه رسیدیم که از گابیون استفاده کنیم/ در گابیون توری ها را به هم می بندند و داخل آن ها سنگ می ریزند/ البته باید سنگ ها در داخل گابیون ه چیده شوند نه اینکه همینطور ریخته شوند/ سنگ ها در داخل توری چیده میشوند تا لابلای آنها پ پر شده و جابجا نشوند/ گابیون دارای سطح بیشتری است بنابراین از ریزش جلوگیری می نماید چون سطحی که به وسیله گابیون بندی به وجود می آید بزرگ و محکم است و در باتلاق فرو نمی رود/ مثال ساده ای از آن را می توان اینطور مطرح کرد که کفشی که دارای سطح بزرگ باشد دیرتر در باتلاق فرو می رود/ باید همه این مسائل در مناطق باتلاقی مورد توجه قرار گیرد
نحوه استتار و اختفاء در شرایط مختلف جغرافیایی چگونه است؟
جاده خیلی استتار و اختفا ندارد/ جادهای ساخته میشود ممکن است اهالی آن منطقه و حتی دشمن از این موضوع اطلاع پیدا کنند/ و در این حالت ممکن است عملیات لو برود/ به طور کلی جاده خیلی استتار پذیر نیست/ به هر حال هر کاری بکنی معلوم می شود که جاده احداث می شود/ خیلی نمی شود جاده را استتار کرد/ بنابراین روش های وجود دارد که حساسیت به ساختن جاده را کاهش می دهد/ یعنی طوری جاده ساخته شود که حساسیت ایجاد نکند/ بطور مثال الان جادهای برای عملیاتی احداث میشود ولی یک سال بعد از عملیات انجام می شود/ در این صورت حساسیت دشمن به ساخت جاده کاهش مییابد/ به هرحال در احداث جاده بایستی به گونهای عمل کرد که حساسیت به آن به حداقل کاهش یابد/ اگر جادهای ساخته شود روی تصاویر هوایی این جاده پیداست حتی اگر خاکی جابجا می شود همه اینها قابل پایش و مشاهده است و ممکن است در دشمن حساسیت ایجاد کند/ قبل از عملیات والفجر هشت ما یک طرح فریب اجرا کردیم/ ماموریت داشتیم یک طرح فریب در منطقه هور قبل از عملیات والفجر ۸ اجرا کنیم/ به این نحو که در این منطقه یک سری خاکریز زدیم و تعدادی چادر هم احداث کردیم/ همچنین تعدادی تابلو راهنما نیز در این منطقه زدیم/ به طور مثال تابلویی که روی آنها نوشته شده بود به طرف لشکر فلان یا واحد فلان/ دشمن جوری به این موضوع حساس شده بود که به این نتیجه رسیده بود که در منطقه هور عملیاتی می خواهد انجام شود/ و مدام آنجا را بمباران می کرد/ حتی یک هفته از زمان شروع عملیات والفجر هشت گذشته بود که دشمن هنوز منطقه هور را بمباران میکرد و اصلاً باور نمی کرد در منطقه هور عملیاتی انجام نخواهد شد/ این عملیات فریب بود که موجب شد نیروها بتوانند از اروند عبور کنند و عملیات انجام دهند/ عبور نیروها از رودخانه ای به عرض هزار متر کار بسیار سختی است/ همه از این کار تعجب میکردند که چطور می شود نیروهای زیادی از این رودخانه عریض عبور داد و آنها را پشتیبانی کرد/ عبور چند نفر و ۴ نفر غواص از رودخانه نیست بلکه عبور نیرو ها و وسایل سنگین مطرح است/ بنابراین احداث جاده ها در مناطق جنگی خیلی قابل استتار نیست ولی می توان کارهایی انجام داد که دشمن به موضوع حساس نشود/
روش های مقاوم سازی و پایدار سازی راه های قدیمی موجود که به حد کافی مقاوم نیستند و نمی توان از آنها برای عملیات استفاده نظامی کرد به چه صورت بود؟
وقتی که ما جادهای داریم این جاده مثل جاده شنی ریزی شده درجه سه روستایی است/ ممکن است این جاده آسفالت هم شده باشد/ این جاده برای عبور روزی چهار خودروی روستایی و یا عبور چند مینیبوس ساخته شده است/ این جاده برای عبور تانک بلدوزر وسایل نقلیه سنگین احداث نشده است/ این جاده برای عبور دادن یک یا چند لشکر نظامی ساخته نشده است/ بنابراین طراحان عملیات قبل از شروع آن میآیند و اطلاعاتی درباره نیازهای خود را ارائه میکنند/ به طور مثال چند لشکر از جاده می خواهند باور کنند یا چه نوع از وسایل و ادوات سنگین از جاده عبور داده می شود/ به طورکلی ظرفیت تردد در جاده آماده میشود/ با توجه به ظرفیت پیش بینی برای تردد در جاده های قدیمی موجود ممکن است لازم باشد که جادههای موجود تعریض شود/ آنرا را مقاوم سازی و تقویت میکنند تا جاده ظرفیت عبور و پشتیبانی چند لشکررا داشته باشد/ در یک زمان کوتاهی باید این کار انجام شود / جادهای که به طور مداوم تحت رفت و آمد است به طور دائم تجهیزات زرهی و ماشین آلات سنگین در آن تردد میکنند/ در این صورت به جاده فشار وارد می شود و جاده خسته میشود/ یعنی جاده نمیتواند این فشار را تحمل کند/
چه روش هایی برای تقویت جاده به کار برده می شود؟
جادهای که برای عبور چند خودروی روستایی طراحی شده است توان جابجایی و تردد چند لشکر را ندارد/ باید جاده تقویت شود عرض جاده باید زیاد شود کنار جاده تعریض و مقاوم شود/ وسط جاده قدیمی به عنوان گارد ریل در جاده جدید و احساس مورد استفاده قرار میگیرد و از این بخش جاده خودرو تردد نمی کند/ ی که کنار جاده تعویض شد و سپس خاکریزی انجام شد و کوبیده شد یک جاده مقاوم و مستحکم به وجود میآید که وسایل نقلیه سنگین میتوانند از آن عبور کنند/ اینجور نیست که جاده قبلی خراب و دوباره ساخته شود/
ماشین آلاتی که در زمان جنگ برای راه سازی استفاده میشد از کدام ارگان گرفته می شد؟
اوایل جنگ که ما ماشین ها را نداشتیم/ در غرب کشور در ابتدای جنگ ما از تجهیزات وزارتراه استفاده میکردیم با شهید کلانتری وزیر وقت وزارت راه صحبت کردیم و برای احداث جاده های منطقه غرب کشور از کمک آنها استفاده می کردیم/ آن موقع وزرا انقلابی بودند/ علی ایحال آن زمان برای عملیات راهسازی از امکانات و تجهیزات موجود وزارت راه استفاده می شد/ برخی از کارکنان وزارت راه به خاطر مشکلاتی که داشتن برای راهسازی در منطقه حضور پیدا نمی کردند و ما مجبور بودیم که نیروی انسانی را خودمان تامین کنیم ولی امکانات و تجهیزات مربوط به وزارت راه بود
البته کارکنان وزارت راه برای انجام تعمیرات و جابجایی تجهیزات به ما کمک میکردند/ وقتی که ما در منطقه گیلانغرب فعالیت داشتیم مردم منطقه از واژه مهندسی سپاه استفاده می کردند/ در صورتی که غیر از نیروی انسانی که عمدتاً از بچههای بسیجی سپاه بودند تجهیزات و امکانات برای وزارت راه بود/ کم کم از غنائم جنگی که در عملیات آزادسازی به دست آمده بود برای عملیات راهسازی استفاده کردیم/ بعداً خود سپاه تجهیزات لازم را خریداری کرد چون فرماندهان به این نتیجه رسیده بودند که جهاد تنها کافی نیست بلکه باید خود سپاه واحد مهندسی نیز داشته باشد/ البته در اواخر جنگ دستور داده شد که وزارتخانه ها به جنگ کمک کنند چون کارهای مهندسی خیلی سنگین شده بود/ عراقیها از شرکتهای فرانسوی و غربی برای طراحی موانع جنگی و ساخت جاده ها کمک می گرفتند/ بزرگراه هایی که می ساختند که بتوانند تعداد قابل توجهی از ادوات زرهی را در یک مدت کمی از منطقهای به منطقه دیگر منتقل کند/
آیا در زمان جنگ مجبور شدیم که راه های خود را برای جلوگیری از پیشروی دشمن تخریب کنیم؟
آنچه مهم است این است که جاده هایی که به صورت عمودی به خطوط دشمن منتهی می شدند باید با دقت فراوانی احداث می شدند و تعداد آنها هم باید محدود باشد تا در صورت پاتک دشمنان نتواند سریع به نیروهای خودی یورش برند/ بنابراین توصیه میشود که تعداد جاده های عمودی منتهی به خود دشمن نباید زیاد باشد/ دیگر اینکه راه های انهدام جاده های احداثی در مناطق جنگی نیز باید مورد توجه قرار گیرد تا در مواقع لزوم بتوان آنها را تخریب و از پیشروی دشمن جلوگیری کرد/ در طراحی جاده های مناطق عملیاتی همواره باید به این موضوع توجه داشت که اگر در مواقعی که به هر دلیلی امکان استفاده از آنها فراهم نشد بتوان آن را تخریب و منهدم کرد/ اخر جنگ ما برای پیشروی دشمن جاده احداث کرده و پلهای زده بودیم اما بنا به دلایلی باید عقبنشینی میکردیم/ وقتی مجبور شدیم به عقب برگردیم لازم بود که پل ها را منفجر کنیم تا آنها برای دشمن قابل استفاده نباشد و دشمن نتواند به سرعت ما دسترسی پیدا کند/ علاوه بر تخریب پل ها باید جاده ها نیز محسوب می شدند و موانع ایجاد می شدند و خاکریزی در جاده های احداثی صورت میپذیرفت/ به طور مثال عراق در مقابل مواضع ما کانال زده بود و آنها را پر از آب کرده بود تا جلوی پیشروی نیروهای ما را بگیرد/ اگر خواسته باشیم این موانع را جمع آوری کنیم به آتش سنگین دشمن روبرو می شویم ضمن اینکه انجام رفع موانع زمان بر می باشد و باعث تاخیر در رسیدن به نیروی آنها می شد/ به طور کلی واحد مهندسی جنگ وظیفه قفل و کلید دارد/به عنوان مثال در مسیر جاده انفجار انجام میشود تا با ریزش قطعات سنگ های بزرگ مسیرجاده مسدود شود و دشمن نتواند از این موانع عبور کند و اگر بخواهد از موانع را برطرف کند زمان می برد/ زمان جنگ یک وقتی احساس کردیم که باید از جاده خندق عقبنشینی کنیم/ به بچههای تخریب اعلام کردیم که بروند و در مسیر جاده به فواصل ۵۰۰ متری مواد کار بگذارند تا جاده مسدود شود و تانکهای t-۷۲ دشمن نتواند از آن عبور کند/ دشمن تانکهای t-۷۲ خریداری کرده بود که آرپیجی های ما به آنها تاثیری نداشت/ این عمل باعث شد که نیروهای عراقی نتوانستند به طرف نیروهای پیشروی کنند/ این انفجار ها از پیشروی نیروهای زرهی و تانک های دشمن جلوگیری کرد و این عمل باعث شد که در عملیات بعدی حدود ۱۳ کیلومتر از جاده خندق دست ما باقی بمانند و آنها نتوانند در ایجاد پیشروی کنند/ در اواخر جنگ از طریق کشورهای عربی منطقه تجهیزات پیشرفته هوایی و زرهی زیادی خریداری و در اختیار نیروهای عراقی قرار گرفته بود/ عملاً هرآنچه نیروهای عراقی لازم داشتن تهیه میکردند و در اختیار آنها قرار میدادند/ در عوض ما نه هواپیما زیاد داشتیم نه تانک نه توپخانه که بتوانیم آتش زیادی بر روی نیروهای دشمن داشته باشیم/ یک وقتی عملیات کردیم و سنگرهای فرماندهان عراقی را تسخیر کردیم و مشاهده کردیم سنگرهای آنها خیلی محکم ساخته نشده و استحکام کافی ندارد/ چون آنها می دانستند که ما توان آتشباری زیادی نداریم/ ولی نیروهای دشمن هیچ محدودیتی در این زمینه نداشتند
انواع سنگرها در حوزه استحکامات دفاع مقدس به چند دسته تقسیم می شدند؟
بطورکلی استحکامات جنگی نظیر سنگرها به سازههایی اطلاق میگردد که برای حفاظت از نیروها و تجهیزات احداث میشوند. از این سازهها همچنین برای دیده نشدن نیروها و تجهیزات خودی و مصون ماندن آنها در مقابل تیر و آتشهای دشمن نیز استفاده میشود.
معمولاً این استحکامات براساس جنس مصالح استفاده شده، نوع کاربری، محل احداث و هدف از احداث آن، دستهبندی می شوند.
بنابراین در اکثر عملیاتها، مانند عملیات فتحالمبین پس از فرار دشمن، مقرها و سنگرهایی که دشمن بر جای گذاشته بود را جمعآوری و دسته بندی کرده و از آنها برای انجام عملیات بعدی استفاده میکردیم.
اولین بار در سال ۱۳۶۰و اوایل سال ۱۳۶۱ و پس از انجام عملیات فتحالمبین بود که با متدولوژی احداث سنگرهای دشمن آشنا شدیم. این سنگرها دارای شکل هلالی و در ابتدا بوسیله تراورسهای چوبی پوشیده شده بودند. سپس بر روی تراورسهای چوبی، لایهای از ورقهای آجدار و بعد یک لایه پلاستیکی قرار داده شده بود و در آخر بر روی پلاستیک، یک لایهای از خاک ریخته شده بود.
وقتی که ما سنگرهای فرماندهان و قرارگاههای مرکزی عراقی را در این عملیات تصرف کردیم با این نوع متدولوژی و شاکله ساخت سنگر آشنا شدیم که برای ما بسیار جالب بود. دشمن با احداث اینگونه استحکامات، تصور میکرد که سالها در این منطقه باقی خواهد ماند.
همانطور که بیان گردید، در اوایل و شروع جنگ تحمیلی روشهای سنگرسازی و ایجاد استحکامات عراقیها و ما متفاوت بود. ما در اوایل جنگ با توجه به شرایط موجود، بیشتر از گونی استفاده میکردیم. البته از تراورسهای راه آهن هم در صورت وجود برای احداث سنگرها استفاده میگردید. اگر پلیت نیز به جبهه ارسال میگردید، این صفحات را روی سنگرها قرار میدادیم و روی آنها را خاکریزی میکردیم. بعضی اوقات این سنگرها در باران دچار آسیب میشدند و نفوذ آب باران به داخل سنگر، مشکلاتی برای رزمندگان ایجاد میکرد.
خاکی که روی سقف این سنگرها ریخته میشد، دارای حجم زیادی بود و همین موضوع، موجب حساسیت و تمرکز دشمن روی این مناطق میشد. چون بافت طبیعی خاک منطقه در اثر ساخت استحکامات تغییر پیدا میکند. تغییرات ایجاد شده در بافت طبیعی خاک و تفاوت موجود بین خاکهای طبیعی و دستخورده منطقه، به راحتی در روی عکسهای هوایی قابل تشخیص است. بنابراین با استفاده از این عکسها، خطوط دفاعی تشکیل شده، سنگرهای ساخته شده و استحکاماتی ایجاد شده تشخیص داده میشوند. این این امر باعث لو رفتن مقرها و درنتیجه زیر آتش قرار گرفتن آنها را در پی داشته باشد.
بعدها از طریق عملیاتهایی که انجام دادیم، ما توانستیم امکاناتی از نیروهای دشمن به دست بیاوریم همینطور ما غیر از مصالح مورد نیاز خیلی از ماشین آلات را هم از دشمن به دست آوردیم.
در سال ۱۳۶۱ یک مجموعه مهندسی به من واگذار گردید. مسئولیت این مجموعه در شرایطی به من محول شد که حتی یک دستگاه ماشین آلات در آن مجموعه وجود نداشت. اما در همان سال، ۲ یا ۳ عملیات انجام دادیم و پنجاه دستگاه ماشین آلات مهندسی را از خود دشمن به غنیمت گرفتیم. ماشین آلاتی که در آن عملیاتها از دشمن گرفتیم آنها را تعمیر کردیم و با آنها کارهای استحکاماتی، راهسازی، یا اجرای خاکریزهای تعجیلی که بخش مهمی از جنگ بود و کمتر به آن پرداخته شده را انجام دادیم. پس ما تأمین بخشی از مصالح، ماشین آلات جنگی و حتی مهمات مورد نیاز را گاهاً از خود دشمن به دست میآوردیم. برای مثال در عملیات طریقالقدس ما از پشت به مقرر توپخانه دشمن حمله کردیم و با تصرف این توپها، یگان توپخانه سپاه تشکیل شد. قبل از آن عملیات سپاه، تسلیحات سنگین و توپخانه در اختیار نداشت.
دشمن از حدود ۴۰ کشور جهان امکانات و تجهیزات دریافت میکرد. عراق از کشورهای عربی پول دریافت میکرد. معمولاً کشورهای غربی امکانات و تجهیزات جنگی دشمن را تامین میکردند. کشورهای آفریقایی مانند مصر، سودان و اردن برای تامین نیرو به عراق کمک میکردند. ما در جنگ تحمیلی از حدود ۴۰ کشور مختلف اسیر داشتیم. این نشان میداد کشورهای مختلف جهان، از غرب و شرق دست به دست هم داده بودند تا از صدور انقلاب اسلامی و نشر آن جلوگیری کنند.
ما حتی در اوایل جنگ سیم خاردار نداشتیم. مجبور بودیم میادین مین دشمن را پاکسازی کنیم و سیم خاردارها و مینهای آنها را جدا کنیم و در عملیاتهای بعدی از آنها استفاده کنیم. با همین روشها، بیشتر از ۸۰ درصد تجهیزات و مهمات ما از غنائم دشمن تامین میشد. بسیاری از ماشین آلات، تجهیزات مهندسی و مهمات جنگی دشمنکه با منابع مالی کشورهای غربی و عربی تامین شده بود با یورش رزمندگان اسلام به دشمن و عقب نشینی آنها به دست نیروهای ایرانی افتاد. در میانه جنگ وضعیت تجهیزات استحکاماتی و مهندسی دشمن بهتر شده بود. این در حالی بود که ما بدلیل وجود تحریمها، اگر منابع مالی هم داشتیم نمیتوانستیم این تجهیزات را تأمین کنیم.
بنابراین در طول جنگ تحمیلی، اتکای نیروهای خودی به تولید کارخانههای داخلی بود. بطور مثال کارخانههای خودمان ورقهای فولادی تولید و به جبهه ارسال میکردند. نیروهای مهندسی ما هم در جبهه، این ورقهای فولادی را در زیر بمباران دشمن برای احداث استحکامات دفاعی استفاده میکردند. در جبهه دستگاه کرکره کن داشتیم که برای شکل دهی به این ورقها از آن استفاده میکردیم.
برای عملیاتهایی که در جنوب کشور انجام میشد به خاطر مسطح بودن اراضی این مناطق، نیاز به اقلام استحکاماتی بیشتری بود. در مناطق غرب کشور، به علت کوهستانی بودن، اختفای سنگرها راحت تر بود و معمولاً از مصالح بومی برای ساخت آنها استفاده می شد. ولی در مناطق جنوبی کشور، به علت باتلاقی بودن اراضی و وجود خاکهای مرده، حتی دسترسی به شن که نیاز اولیه برای راه سازی بود، وجود نداشت. ما مجبور بودیم شن مورد نیاز خود را از نقاط دورتری و به فاصله ۲۰۰ کیلومتری – مانند منطقه عبدالخان- و با کمپرسی به محل مورد نیاز انتقال بدهیم. البته پس از گذشت مدت زمانی از شروع جنگ، راهآهن تکمیلتر شد و خط آهن تا نزدیکی شلمچه ادامه داده شد. پس از این رخداد، شن مورد نیاز بوسیله راه آهن تا شلمچه انتقال داده و از آنجا توزیع میشد.
همانگونه که بیان شد در ابتدای جنگ معمولاً سنگرها از جنس گونی بود. بعدها سنگرهای پنج ضلعی و یا سنگرهایی با اشکال مختلف هلالی چه بصورتکنفره یا اجتماعی طراحی و احداث گردید. این سنگرها سهل الوصول و ساخت آنها راحت بود. این سنگرها نیاز به جوشکاری نداشت و فریمهای این نوع سنگرها با میلههای مهار کننده به بدنه اصلی و فونداسیون وصل میشدند سپس ورقهای فلزی با استفاده از مفتولهای فلزی بر روی آنها نصب و با یک لایه پلاستیکی پوشش داده میشدند. معمولاً واحدهای مهندسی نصب آنها را بر عهده داشتند. با این وجود، این سنگرها و مقرها با آموزش اولیه و ساده در اختیار گردانها و واحدهای ذیربط در لشکرها و تیپهای که به آنها نیاز داشتند قرار داده میشد. در پایان به منظور ترکش گیری و حفاظت از جان کسانی که در سنگر زندگی میکردند با یک دستگاه لودر و بیل مکانیکی حجمی از خاک روی آنها ریخته میشد.
سنگرهای فولادی
سنگرهای فولادی هم نوع دومی از سنگرها بود که در موضوع استحکامات استفاده می شد. تیرآهنهای مورد نیاز برای ساخت سنگرهای فولادی، مانند تیرآهن ۱۴ یا تیرآهنهای نازکتر از طریق کارخانههای فولاد داخل کشور تامین میشد. معمولاً این نوع سنگرها در واحدهای مهندسی و یا به صورت کلی در قرارگاههای پشتیبانی، در پشت جبهه ساخته وسپس توسط کامیون و تریلر به مناطق عملیاتی منتقل و در بین واحدهای عملیاتی توزیع میشدند.
من خودم یک بار برای تامین قطعات فولادی به کارخانه نورد اهواز مراجعه کردم. این کارخانه زیر بمبارانهای دشمن بود و نمی توانست خط تولید خود را راهاندازی کند. ولی با اصرار ما و پشتیبانیهای سردار آقاخانی که از مسئولین قرارگاه صراط مستقیم بود، خط تولید به راه افتاد. در این کارخانه تیرآهنهای دوازده متری را از روی غلتکهایی که گرم هست عبور دادند و به صورت نعلی و نیم دایره به ما تحویلدادند. کارهای مختلفی در آنجا صورت گرفت و طراحیها و قالبها آماده شد و بالاخره اولین قطعات فلزی قوسی یکپارچه و بدون جوش، تهیه شد. با وجود مشکلات ناشی از بمباران و تعطیلی نسبی خط تولید، بخشی از نیازهای قطعات فولادی جبهه از طریق کارخانه نورد تامین گردید.
از قطعات فولادی برای سنگرسازی در مراکز بیمارستانی و فرماندهی که نفرات بیشتری در آن حضور داشتند، استفاده کردیم. سنگرهای فولادی به صورت انفرادی نیز ساخته شده بود. مانند سنگرهای مشاطان یا سنگرهای هلالی کوچک که به راحتی میتوان اینها را به مناطق عملیاتی حمل کرد. در مواقع لزوم این سنگرها با تویوتا به خطوط مقدم منتقل و بلافاصله با پوششهای ورقی روی آنها پوشیده میشد و در شب عملیات در فواصل ۱۰۰ متری لودر آنها را در زمین دفن میکرد تا هنگام بمباران نیروها بتوانند در آنجا حفظ جان کنند و پناه بگیرند.
نوع دیگر این سنگرها سنگرهای مشاطان بود که آنها به صورت کرکرهای فرم داده و مقاوم شده بودند. برای اینکه مقاومت آنها نیز افزایش یابد، خمهایی در قطعات ایجاد شده بود و بهصورت مونتاژ کنار هم قرار گرفته بود.
در بحث اجتماعی هم، سنگرهای فولادی مختلف داشتیم. این سنگرها به دو صورت هلالی پنج ضلعی یا هلالی قوسی ساخته میشدند.
علاوه بر ساخت سنگرها با استفاده از قطعات فولادی، برای طراحی و ساخت پلها هم از فولاد استفاده میکردیم. همچنین از سازههای فولادی به منظور احداث اسکلههای مونتاژی که به نام اسکلههای تعجیلی نامیده میشدند و در بخش اسکلهها به آنها اشاره خواهیم کرد، استفاده میگردید. احداث سنگر برای پدافند هوایی – بطور مثال در منطقه هور که دشمن تحرکات متعددی در آنجا داشت- و ساخت پلهای شناور از دیگر کاربردهای سازههای فولادی است که جنگ مورد استفاده قرار میگرفت.
سنگرهای بتنی
علاوه بر سنگرهای ساخته شده با استفاده از گونی و فولاد، بتن، نوع سوم از مصالحی است که کاربرد فراوانی برای احداث سنگرها دارد. ساخت سنگرهای بتنی در مناطق عملیاتی، مباحث مختلف خاص خودش را داشت. بطور مثال، استفاده از قالبهای فشرده و مقاوم بتنی برای ساختن سنگرها مباحث فنی خاص خودش را داشت در حالیکه در احداث کانالهای بتنی در نزدیکی مواضع دشمن و در زیر آتش خمپاره دشمن موارد دیگری از مسائل فنی و مهندسی مورد توجه بود. ما در جزایر فاصله کمی یعنی حدود ۷۰ متر با دشمن فاصله داشتیم و دشمن مرتب با آتش خمپاره از ما تلفات میگرفت با این وجود ما مجبور بودیم که از کانالها استفاده کنیم و به خط مقدم برویم. کانالهای موجود در آن منطقه اول اینکه دارای دیوارههای ریزشی بودند که بایستی مقاومسازی میکردیم و دوم اینکه این کانالها سقفی نداشتند و بسیار آسیبپذیر بودند. چون گلولهها به داخل کانال اصابت میکردند و ما تلفات می دادیم. از طرف دیگر انتقال تمامی مجروحین جنگی و آب و غذای رزمندگان، حمل و نقل مهمات، و جابجایی تجهیزات از طریق این کانالها انجام میشد. چون این کانالها مقاومت زیاد و پوشش مناسبی نداشتند از اینرو تلفات ما مرتب افزایش میرفت و آسیبپذیری ما زیاد میشد. برای رفع این مشکل جلسهای با شهید صفوی فرمانده محترم قرارگاه صراط گذاشتیم و این شهید بزرگوار بلوکهای بتنی تقریباً ذوزنقهای شکل را طراحی کردند که در درون آنها سوراخ هایی تعبیه شده بود که از آن میلگرد عبور میکرد و می شد آنها را در کنار یکدیگر مستحکم کرد. در کنار رینگ های دایره ای از آنها به عنوان پوشش کانال استفاده میشد. چون این بلوکهای بتنی در پشت جبهه ساخته می شدند بنابراین محاسبات مهندسی مرتبط با افزایش مقاومت فشاری و ضربهای در ساخت آنها به صورت دقیقتری مورد توجه قرار میگرفت. ضخامت این پوشش تقریباً ۱۰ سانتیمتر و شکل آن ذوزنقهای بود.
دیگر قالبهای بتنی که برای پوشش کانالها از آنها استفاده میکردیم رینکهای بتنی به صورت نیمدایره بود. عرض این قالبها ۶۰ سانتیمتر و ضخامت آنها ۱۰ تا ۱۵ سانتی متر بود. اینها در کنار یکدیگر قرار داده میشدند و سقف کانالهایی که قرار بود از آنها برای رسیدن به جزایر استفاده کنیم را پوشش می دادند. همچنین برای پوشش سقف کانالها از ورقهای نسبتاً ضخیم با قطر حدود ۳ میلیمتر و دارای حالت کرکرهای نیز استفاده میشد.
سنگر های بتنی دارای انواع مختلفی در دو بخش انفرادی و اجتماعی است. در بخش انفرادی سنگرهای بتنی شاهبازی را داشتیم که کاربرد بسیار زیادی در جبهه داشت. شکل آنها مثلثی بود و راس آنها حالت کله قندی داشت. ضخامت آنها ۱۰ تا ۱۵ سانتیمتر بود و از جنس بتن مقاوم ساخته شده بود. حجم و ابعاد این سنگرها به گونهای بود که به راحتی با کمپرسی یا وانت نیسان به منطقه نبرد حمل و در خط مقدم تخلیه می شد. در هر سنگر یک یا دو نفر مستقر میشدند و با کنار هم چیدن این سنگرها میشد نفرات بیشتری را در پشت خاکریزها مستقر و به حفظ جان این نیروها مبادرت کرد. از آنجایی که ارتفاع این سنگرها از یک متر تا یک متر و ۱۰ سانتیمتر بیشتر نبود از اینرو به خوبی در پشت خاکریزها جای میگرفتند. چون ارتفاع این نوع سنگرها از ارتفاع خاکریز بیشتر نبود به همین علت آنها طالب زیادی داشتند. مخصوصاً گردانهای پیاده که در شبهای عملیات تک میکردند برای صبح بعد از عملیات، علاوه بر درخواست گونی و الوار و پلیت، تقاضای بسیار زیادی برای استفاده از این نوع سنگرها و سنگرهای مشاطان داشتند. من خودم زیر بمباران دشمن استحکام این سنگرها را آزمایش کردم. اگرچه ممکن است این نوع سنگرها در هنگام بمباران حرکتهای جانبی داشته باشند. ولی ممکن است این حالت الاستیکی سنگر بخاطر خاک منطقه بوده باشد. با این وجود، میتوان بیان داشت که این سنگر بسیار خوب طراحی شده و استحکام خیلی خوب هم داشت و قابل استفاده در اغلب مناطق عملیاتی بود. اطلاع دقیقی از اینکه این سنگر در کجا طراحی شده بود، ندارم. تاکنون موفق به پیدا کردن نقشههای ساخت آن را نشدم. ولی ظاهراً قرارگاه صراطالمستقیم و شهید صفوی آن را طراحی کرده بودند. چه خوب است که نقشه آن نیز پیدا شود تا در مناطق دفاعی و عملیات نظامی از آن تجربه استفاده شود.
نوع دیگری از سنگرهای بتنی اجتماعی، سنگرهای هلالی بود که این نوع سنگرها، به سنگرهای شهید صفوی یا رینگی بتنی موسوم بود. این سنگرها حدود دو متر عرض داشتند و به راحتی یک نفر میتوانست در آن بخوابد. این سنگرها به وسیله میلههای مهار کننده که در کنار اینها قرار میگرفت یا با جوش نبشیهایی در کنار سه گوشه بدنه زده میشد یا با کرپیهای به هم متصل می شدند، بنا میگردید. سپس روی آنها پلاستیکی برای ضدآب کردن قرار داده میشد و بعد روی آن خاکریزی صورت میگرفت. همچنین برای احداث بیمارستانهای صحرایی در منطقه عملیاتی از این نوع سنگرها استفاده میشد.
مشکلی که این سنگرها داشتند این بود که قبل از احداث آن، باید زمین محل استقرار سنگر، غلطک زده شود. اگر غلطک در محل نبود چند بار با لودر از روی خاک عبور میکردند تا خاک آنجا سفت شود. سپس روی آن یک لایه نازکی از بتن میریختند تا کف تسطیح و تراز کردن سنگر به راحتی انجام شود.
یک نوع دیگر از سنگرهای بتنی، سنگرهای چهار گوشی بود که معمولاً در ابعاد سه متر در سه متر یا دو متر در دو متر ساخته میشدند. بعضی اوقات از این قطعات بتنی به عنوان گذرگاه آب نیز استفاده میشد. در سالهای دفاع مقدس قطعات و سازههای بتنی چهارگوش، برای احداث بیمارستانها و اورژانسها نیز مورد استفاده قرار میگرفت. قطعات بتنی چهارگوش برای احداث بیمارستان در مناطق عملیاتی به صورت پیش ساخته و یا درجا آماده میشدند. این نوع بیمارستانها را در مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور برای مداوای و درمان مجروحین و رزمندگان درحداقل زمان ممکن احداث کرده بودیم. پزشکان متعهد ایرانی که در خارج از کشور بودند پس از انجام عملیاتها، مدتی به ایران میآمدند و عملهای بسیار سنگینی در حوزههای مغز و اعصاب، ارتوپدی، جراحی و چشم پزشکی در فاصله ۱۰ کیلومتری از خطوط دشمن و زیر بمباران آنها انجام می دادند. در این سنگرها، بخشهای مختلف یک بیمارستان مانند اتاق سی تی اسکن یا ام آر آی یا رادیولوژی و همچنین اتاقهای ریکاوری طراحی و ساخته شده بودند. ما توانستیم رکورد زمان انتقال مجروح از خط مقدم به بیمارستان را که قبلاً با طول مدت یک ساعت و نیم در دست کشورآمریکا بود را بشکنیم. برای کاهش تلفات نیروهای رزمنده در هنگام دفاع مقدس، نیاز به تیم پزشکی و درمان داشتیم. برای استقرار تیم درمان و پزشکی نیاز به احداث سازههای مهندسی داشتیم تا تیم پزشکی بتوانند فارغ از شرایط محیطی و با تمرکز، کار مداوای مجروحان را انجام دهند. بنابراین تیم مهندسی، علاوه بر احداث بیمارستانها برای تیم درمان، جاده و پد هلیکوپتر نیز احداث میکرد و همچنین قیرپاشی منطقه را انجام میداد تا از بلند شدن گرد و خاک جلوگیری شود.
لطفاً نقش خاکریزهای تعجیلی در زمان جنگ را به تفصیل توضیح دهید؟
موضوعی که در این بخش میخواهیم به آن بپردازیم، موضوع خاکریزهای تعجیلی است. بخشی از محققین این موضوع را به عنوان یکی از زیرمجموعههای حوزه استحکامات تلقی میکنند و برخی دیگر آن را در حوزه عملیات خاکی میدانند. ولی به هر جهت اگر ما به خود این موضوع نگاه کنیم میبینیم که بحث خاکریز و خاکریزهای تعجیلی یک موضوع بسیار مهم و حیاتی در سالهای دفاع مقدس بوده است.
برخی اعتقاد دارند که موضوع خاکریز مربوط به سالهای اولیه جنگ بود و دیگر آن در جنگهای امروزی کاربرد ندارد. ولی ما در جنگ با داعش در سوریه و عراق هم دیدیم که انجام عملیات خاکی و احداث خاکریز هنوز در این مناطق عملیاتی لازم بود و به نظر من موضوع عملیات خاکی و احداث خاکریز در مناطق عملیاتی چیزی است که در جنگهای امروزی هم باید به آن توجه کنیم. لازم به یادآوری است که هر ارتش یا هر دولتی به تجارب بدست آمده از جنگهای قبلی توجهی نداشته باشد ضربه آن را در جنگ های آتی خواهد خورد.
در دفاع مقدس بطورکلی خاکریزهای تعجیلی با سه هدف اصلی ایجاد میشدند. شاید بتوان فلسفه وجودی و اهمیت این خاکریزها را با توجه به اینکه ما تجهیزات و امکاناتی نداشتیم و صرفاً با تکیه بر نیروی انسانی جنگ میکردیم تعریف کرد. هنگامی که گردانهای رزمی به منطقه عملیاتی میآمدند و عملیات شبانه علیه دشمن انجام میدادند و دشمن را عقب میراندند لازم بود برای تثبیت، پایداری و نگهداری از خطوط جدیدی که به دست نیروهای خودی افتاده بود و همچنین به منظور استقرار نیروها در آنجا، باید موانعی ایجاد میشد. پس ما باید با استفاده از موانع طبیعی - مانند رودخانهها – و ایجاد موانع مصنوعی – مانند خاکریزها و کانالها، دسترسی دشمن – که دارای تجهیزات زرهی پیشرفته بود- را به مواضع خودی کم میکردیم.
همواره پاتکهای دشمن در صبح بعد از شب عملیات شدید بود. شاید بتوان گفت که شکستن خطوط و تصرف مواضع دشمن توسط رزمندگان اسلام، بخش ساده عملیاتهای تهاجمی ما بود بلکه حفظ و نگه داشتن این خطوط بسیار سخت بود. دشمن امکانات، مهمات و تجهیزات نظامی پیشرفته فراوانی داشت و آتشباری و بمبارانهای دشمن پس از انجام عملیاتهای رزمندگان اسلام به حدی زیاد بود که ما نمیتوانستیم مقابله کنیم و در نهایت یا مجبور به عقبنشینی میشدیم یا برای نگهداشتن این خطوط، تلفات زیادی میدادیم.
اساساً ایجاد خاکریزهای تعجیلی هنگامی مطرح بود که ما عدم نابرابری در منطقه نبرد را احساس میکردیم. در این شرایط، با ماشینآلات راهسازی خاکریزهایی برای مواجهه و مقابله با دشمن احداث میکردیم. جایی که جاده بود پشت جادهها، آنجایی که ریل بود پشت ریل ها خاکریز میزدیم. یا اگر در جایی کانالی و دژی وجود داشت، پشت آنها خاکریز احداث میکردیم و در آنجا مستقر میشدیم. در مواقعی که خطی که ما در مقابل دشمن بودیم در امتداد شرقی_غربی بود ولی امتداد جاده شمالی_ جنوبی بود در این صورت، ما نمی توانستیم از جاده برای احداث خاکریز استفاده کنیم. حتی در بعضی مواقع دشمن، جاده را تصرف و موانع ایجاد میکرد و سپس به سمت ما حرکت میکرد. مانند اتفاقی که در عملیات طریقالقدس در منطقه بستان یا چزابه و یا در مناطق هور و جزایر رخ داد. دشمن حتی اگر یک جاده پیدا میکرد با برتری زرهی و ادوات مکانیزه که داشت به راحتی آن را تصرف میکرد. بطور مثال سال ۱۳۵۹ دشمن به راحتی آمد و جاده اهواز_خرمشهر را گرفت بعد از طریق ایستگاه حسینیه به سمت اهواز حرکت کرد و در ۲۲ کیلومتری اهواز در جنگلهای فولیآباد و نورد اهواز متوقف شد. حتی در سال ۱۳۶۷ وقتی که قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل توسط جمهوری اسلامی پذیرفته شد، دشمن باز هم با ادوات زرهی ایستگاه حسینیه را تصرف کرد. یعنی بعد از گذشت هشت سال از شروع جنگ، زمانی که ما تجربه داشتیم و امکانات داشتیم برتریهای جنگ را به دست آورده بودیم، نقاط ضعف دشمن را میشناختیم ولی با وجود این شرایط، باز هم دشمن آمد و در سال ۱۳۶۷جاده اهواز_خرمشهر را تصرف کرد. پس باید همواره جادهها را میبستیم و محدود میکردیم جوری که دشمن نتواند از آنها استفاده کند.
خاکریزها معمولاً به جهت جلوگیری از دید و تیر دشمن زده میشدند. برای اینکه رزمندگان اسلام جایی داشته باشند تا در آنجا جمع شوند و پناه بگیرند و همچنین برای تردد آمبولانسها و خودروهای پشتیبانی احداث خاکریزها ضرورت داشت. بهویژه که جنگ ما متکی به نیروهای انسانی بود. در حالیکه تکیه دشمن بر تجهیزات زرهی، ادوات پیاده مکانیزه و سایر ابزار تخصصی جنگی بود. ولی روش جنگ ما دفاع در مقابل این تجهیزات بود. وجود این شرایط ما را به این سمت سوق میداد که در خطوط خود، خاکریز احداث کنیم.
این خاکریزها را با استفاده از لودر و بولدزر و در جاهایی که باتلاقی بود با استفاده از بیل مکانیکی احداث میکردیم. مثلاً وقتی که خط استقرار ما در مجاورت اروندرود بود، این منطقه تا یک کیلومتری اروندرود و تا نزدیکی جاده البهار باتلاقی بود. در این منطقه عملیاتی دشمن مرتب از نیزارها و جنگل به ما حمله میکرد و روزانه ۳۰ تا ۴۰ نفر تلفات از ما میگرفت. ما برای احداث خاکریز در این محل، مجبور بودیم که مصالح و نخاله ساختمانهای تخریب شده را با کمپرسی حمل کنیم و در مناطق باتلاقی تخلیه نماییم. البته لازم بود اول، یک جاده احداث و سپس نسبت به ساخت خاکریزها اقدام کنیم. برای احداث یک خاکریز یک تا دو ماه، خاک مناسب از مناطق اطراف با کمپرسی به محل احداث خاکریز منتقل میشد. حتی در بعضی از مناطق عملیاتی مانند عملیات والفجر ۸ که حملات و آتشباری دشمن برای باز پسگیری فاو بسیار زیاد بود مجبور بودیم دژ احداث کنیم. نیروهای ما ۷۰ روز در منطقه عملیاتی مقاومت کردند و شبی نبود که از عراق اسیر نگیریم. آنها تیپهای سه شماره تشکیل داده بودند و هدف آنها فقط گرفتن خط ما بود. هر شب مرتب حمله میکردند و فشار بسیار زیادی در این ۷۰ روز روی ما و دشمن بود. برای دشمن به هیچ وجه قابل قبول نبود که فاو را در اختیار نیروهای ما باشد. از طرف دیگر نگهداری و حفظ فاو برای ما بسیار با اهمیت بود. مسایل زیادی در باره خاکریزهای که در این منطقه عملیاتی زده میشد وجود دارد. دشمن برای جلوگیری از دید ما نخلهای موجود در کنار رودخانه به هم بافته بود. ما آن نخلها را برمیداشتیم و به صورت ضربدری روی هم میگذاشتیم و در روی مناطق باتلاقی میانداختیم تا آنها در باتلاق فرو روند و بدین طریق یک جاده اضطراری ایجاد میکردیم تا امکان تردد برای خودروهایی مانند نیسان، کمپرسی و آمبولانس بر روی آن فراهم گردد. حدود ۵۰۰ متر از مسیر را به همین صورت و با استفاده تراوس و نخالههای ساختمانی و نخلها (قرار دادن آنها بصورت ضربدری یعنی یک لایه در امتداد شمالی_جنوبی و لایه دیگری در امتداد شرقی_غربی) تسطیح و برای تردد خودروهای امدادی و پشتیبانی آماده کردیم.
بنابراین هدف از احداث خاکریزها، حفاظت از جان رزمندگان، حفظ ادوات و تجهیزات جنگی و جلوگیری از دید و تیر دشمن بود که همواره با استفاده از دستگاههای رادار، ترددهای ما را کنترل میکرد. ما حتی تمامی مسیرهایی که به خطوط اول منتهی میشدند را با خاکریز پوشش داده بودیم. برای حداقل رساندن آسیبها و خطرات بمباران دشمن، خاکریزها را به صورت مارپیچی و دو لایه احداث میکردیم. این خاکریزها حدود ۵ کیلومتر ادامه داشت و خودروها در بین آن خاکریزها تردد میکردند. معمولاً ارتفاع خاکریزهای اصلی ۳ تا ۴ متر بود و در جایی که امکان ایجاد این ارتفاع وجود نداشت مانند کارخانه نمک در منطقه عملیاتی والفجر ۸، ارتفاع خاکریز به حداقل دو متر کاهش مییافت.
خاکریزها دارای انواع مختلفی بودند که عمدتاً به صورت ذوزنقهای احداث میشدند. بهترین حالت برای احداث خاکریز در مناطق جنوبی، این بود که دستگاه پشت به دشمن خاکریز را احداث کند. چون بلافاصله پس از انجام عملیات خاکبرداری به ویژه در مناطقی که نزدیک به رودخانهها، برکهها و خورها بودند بلافاصله سطح آب بالا میآمد و پشت خاکریز را میگرفت. اگر عملیات خاکبرداری از سمت خودی انجام میشد آب در آنجا جمع میشد و ادامه عملیات خاکبرداری را دچار مشکل میکرد. تمامی سعی ما در احداث خاکریزها این بود که همان اوایل که دشمن هنوز خودش را پیدا نکرده است تا حد ممکن خاکبرداری از پشت خاکریز انجام گردد. این کار دو مزیت داشت. اول اینکه با این عمل، حجم انتقال خاک کمتر میشد و این امر در شرایط جنگی کمک بزرگی بود. دوم اینکه یک منطقه آبی در جلوی خط به وجود میآید که این امر، نزدیکی و حمله دشمن به مواضع خودی را سخت و با مشکل مواجه میکند. در صورت لزوم، کمبود خاک مورد نیاز را هم یا از اراضی اطراف خاکریز تامین و یا بوسیله کمپرسی آنرا از مناطق دیگر به محل احداث خاکریز منتقل میکردیم.
معمولاً دو نوع خاکریز داشتیم. یک خاکریز که خاکریز اصلی بود. این نوع خاکریز دارای طول زیاد، یکپارچه و مستقیم بود. باید از ایجاد پیچ و خمهای مختلف در این نوع خاکریزها اجتناب شود. چون در غیراینصورت، دید دشمن نسبت به ما بیشتر میشود و امکان آتشباری دشمن نیز افزایش مییابد. نوع دیگری از خاکریزها، خاکریز مارپیچی است. در مناطقی که خط دفاعی مستقیم نباشد یا در جاهای که خط خیلی طولانی بود بطوریکه آنرا آسیب پذیر میکرد یا دید دشمن در محل به گونهای بود که از کنار هم به ما دید داشت، در این گونه مناطق، مجبور می شدیم از خاکریزهای مارپیچی استفاده کنیم. پشت این خاکریزها به فاصله ۶ تا۱۰ متر یک خاکریز کوچک یا ترکشگیر نیز احداث میکردیم. در هنگام آتشباری دشمن، هشتاد درصد گلولههای توپ یا اینطرف خاکریز اصابت میکرد یا آنطرف خاکریز. با احداث این خاکریزهای کوچک و برخورد گلولههای توپ به آنها، عملاً آتش دشمن را خنثی می کردیم. سنگرها نیز در دل خاکریز احداث می شدند. مانند سنگرهای آر پی جی. توپهای ۱۰۶، موشکها یا سکوهای آتش پشت خاکریز قرار میگرفتند. تانکرهای آب و انبار مهمات در دل خاکریز ترکشگیر قرار داده میشدند. تا از تجمیع ادوات، مهمات، اقلام پشتیبانی و … در یکجا جلوگیری گردد و در مواقع گلوله باران دشمن، حداقل آسیب به آنها برسد. این خاکریزها معمولاً به صورت هلالی ساخته میشدند. در بعضی مناطق، امکان اینکه یک خاکریز متصل داشته باشیم وجود نداشت. این خاکریزها به صورت هلالی زده میشدند که نیروها در لحظات اولیه در آنها استقرار یابند و دفاع ۳۶۰ درجه داشته باشند و جناح همدیگر را پوشش بدهند. ارتباط بین دو هلال از طریق کانال بود. یا امکان داشت پس از استقرار نیروها، در شبهای بعدی و با توجه به مقدورات، ما بین این هلالها خاکریز احداث شود که بتوان شکل یکپارچه برای مواضع دفاعی تشکیل داد.
دشمن در مناطق شلمچه این هلالیها را به دژ تبدیل کرده بود که به نظر میرسید این کار توسط مهندسین رژیم صهیونیستی انجام شده باشد. روشهای مهندسی_رزمی روسها، صهیونیستها، آمریکاییها و حتی انگلیسها به کمک نیروهای عراقی آمده بودند. برخی از طراحیهای مهندسی در منطقه عملیاتی دشمن به گونهای بود که دسترسی ما را به مواضع دشمن غیرممکن یا سخت کرده بود. آنها به درستی فهمیده بودند که توان و قدرت ما در نیروی انسانی بود و برای جلوگیری از سقوط و یا ایجاد تاخیر در سقوط خودشان، توان مهندسی ۴ یا ۵ کشور پیشرفته جهان را در منطقه پیاده و منطقه را به سیستم مهندسی مسلح کرده بودند. اگر شما نقشه های طراحی مهندسی منطقه شلمچه بررسی بکنید (این نقشهها با صرف دو ماه زمان جمعآوری شده و در تیپ ۴۶ الهادی که در شیراز موجود است) مشاهده میکنید که دشمن و کشورهای حامی آن، چه طرحهای مهندسی پیشرفتهای برای ایجاد موانع نظیر احداث انواع خاکریزها و دژها بکار بردهاند. در عملیات رمضان با ایجاد دژهای مثلثی جلوی پیشروی ما را گرفتند که ما نتوانستیم به مواضع دفاعی نفوذ و شرق بصره را تصرف کنیم.
چگونه میتوان با طراحیهای مهندسی جلوی پیشروی نیروها و تجهیزات رزمی را گرفت؟ این موضوعی است که باید روی آن مطالعه شود. باید طرحها و نقشههای مهندسی که توسط ۴ تا ۵ کشور یادشده تهیه و در اختیار صدام بعثی قرار گرفته است، بررسی شوند. در داخل خاکریز نونی شکل، میادین مین طراحی و کار گذاشته بودند. خود من یکبار در یکی از این نونیها، گیر افتادم. بالاخره با چند دستگاه مهندسی مینها را خنثی و تعدادی از آنها را هم با بولدوزر جمع کردیم. اما مشکل این بود که منطقه باتلاقی بود و دستگاههای ما در باتلاق گیر میکردند. در روی این نونیها سنگرهایی طراحی کرده بودند و روی دژها نیز کانال احداث کرده بودند. بطوریکه به محض ورود نیروهای ما به این منطقه، از چپ و راست آنها را احاطه میکردند و زیر گلوله باران شدید قرار میدادند و بدین ترتیب عبور ما را از خط دفاعی دشمن عملاً غیر ممکن می ساختند. بنابراین پیشنهاد میگردد طراحیهای مهندسی حتماً باید در برنامههای آموزشی نیروهای رزمنده پیشبینی شود.
بعضی از خاکریزها برای محافظت از یک مرکز یا مقر احداث میشوند. در این شرایط در همه اطراف آن مقر، خاکریز احداث میشود تا آنها محفوظ باشند. بعضی از خاکریزها مراقبتی بودند و برای مراقبت کردن از یک سازه یا مقر زده می شدند. بسیاری از این خاکریزهای که احداث میشدند استفاده چند منظوره داشتند. یعنی آن، هم برای دفاع از نیروها بود، هم از دید دشمن جلوگیری میکرد، هم پوشش حائل بود، هم از ورود آبی که جلوی خاکریز وجود داشت به سمت منطقه خودی ممانعت میکرد.
خاکریزها تعجیلی عمدتاً در شبهای عملیات به منظور تثبیت خطوط اولیه احداث میشدند. این خاکریزها کاربردهای مختلفی نیز داشتند. برخی از آن کاربردها عبارتند از: مصونیت نیروهای خودی از دید و تیر دشمن، حفاظت از تجهیزات به ویژه در منطقه جلویی نبرد، استفاده از خاکریز برای فریب دادن دشمن در جاهایی که نیرو نداشتیم، تقسیم آتش دشمن، بی اثر کردن یا کم اثر کردن آتش دشمن، کم کردن فاصله نیروهای خودی با مواضع دفاعی دشمن.
اغلب عملیات اجرایی خاکریزهای تعجیلی در شب انجام میشد. چون در طول روز دشمن میتوانست با تیرهای مستقیم یا با گلوله توپها و تانکها، نیروهای خودی و ماشین آلات راهسازی را مورد هدف قرار دهد.
لطفاً تجارب خود را در باره نقش و اهمیت پلها در دفاع مقدس نیز بیان فرمائید؟
ابتدا باید تعریفی از پلها داشته باشیم. پلها به سازههایی اطلاق میشوند که ارتباط بین دو عرصه یا دو عارضه را در دو طرف رودخانه یا در دو کوه را برقرار میکنند. پل ممکن است از جنس فلز، چوب، مواد پلیاتیلن، پلاستیکی و بتنی باشد. معمولاً پلها به صورت ثابت، متحرک و شناور ساخته میشوند. دستهبندی دیگری نیز برای پلها وجود دارد که اساس آن، میزان تناژ (بار) عبوری از روی پل میباشد. براساس تقسیمبندی، پلها برای تردد فرد، خودرو و ماشینآلات و تجهیزات سنگین رزمی طراحی و ساخته میشدند.
پلهای نفررو به چند نوع تقسیمبندی میشدند؟
در زمینه پلهای نفررو، پلهای مختلفی اعم از شناور و ثابت داریم که به حمل نفر کمک میکنند. مثلاً در مناطق غرب کشور برای تردد نفر از پل کابلی استفاده میکردیم. که از کابلهایی عمدتا از طناب یا سیم بکسل ساخته میشدند. برای مهار کابلها از صفحات فلزی یا چوبی در روی زمین استفاده میشد. البته از کابلهای مهار شونده نیز برای کنترل پایداری پل استفاده میشد تا در صورت استفاده نفرات زیاد از آن، پل حالت ناپایدار نداشته باشد.
در اوایل جنگ برای عبور نفرات، پلهای تیوبی را داشتم که بصورت متصل یا بصورت منفصل به تردد کمک میکردند. در این نوع پل، تختههایی روی تیوبها قرار داده میشدند و از این طریق عبور تعجیلی نفرات فراهم میشد. گاهی با قرار دادن تعدادی بشکه روی هم در عرض رودخانه، پلی برای عبور نفرات از روی رودخانه فراهم میشد. کابلهای مهار کننده نیز در کنار بشکهها بکار میرفت. این کابلها اجازه نمیدادند که جریان آب رودخانه، پل را ناپایدار کند و همچنین مانع از هلالی شکل شدن و بریدگی پل میشدند. اگر پلهای بشکهای دو یا سه ردیفه باشند امکان تردد خودروهای سبک نیز از روی آن فراهم میگردد. این روش قبلاً توسط شهید چمران به کار گرفته شده بود. همچنین این نوع پلها در دارخویین توسط لشکر ۱۴ امام حسین احداث شده بود.
از دیگر پلهای نفری میتوان پلهای کوثری را نام برد. ابعاد این پلها ۱ در ۲ متر بود و ضخامت آنها ۳۰ سانتیمتر بود. دو لایه فوم در زیر آن قرار داده شده بود و روی آن یک ورق آجدار آلومینیومی قرار میگرفت و با نبشی و پروفیلها بهم متصل و پرچ میشد. این پل قادر بود هم بصورت طولی و هم بصورت عرضی به هم متصل شوند. در بخش عرضی، یک قطعه دو متری و بخش طولی، یک قطعه یک متری به آن اضافه میشد. عکسهایی از زمان دفاع مقدس وجود دارد که نشان میدهد در روی یک پل۱۰۰ متر مربعی، حدود ۳۰۰ نفر ایستاده اند. از این پلها به عنوان اسکلههای تعجیلی هم استفاده میشد. پر کاربردترین مناطق مورد استفاده پلهای کوثری، در لجن زارهایی به عرض ۱۰۰ تا ۵۰۰ متر در سواحلی که در اثر جزر دریا ایجاد شده بودند، بود. در این مناطق از این نوع پلها به عنوان اسکله تعجیلی استفاده می شد. به ویژه در عملیات والفجر ۸ این نوع پلها کاربرد بسیار خوبی داشتند. در عملیات خیبر هم از اینها استفاده بسیار خوبی برای استقرار پایگاههایی در بین نیزارها و هورها و ایجاد پاسگاههای کمین در خط مقدم، شد. چون اینها سبک بودند و میتوانستند به راحتی قطعات آنها را با یک کشنده به نقاط مورد نظر حمل و با اتصال قطعات بهم، سطحی ایجاد کنند. چند گونی خاک روی آن قرار داده میشد و بدین طریق یک پاسگاه کمین روی سطح شناور در منطقه هور در بین نیزارها ایجاد میشد. خیلی از پایگاههای شناور ما با استفاده از همین پلهای کوثری ساخته شده بودند.
بعد از عملیات خیبر، و در سال ۱۳۶۳ عملیاتی در شرق بصره انجام شد. با پیشنهاد شهید سپهبد صیاد شیرازی قرار شد پلی در رودخانه دجله نصب کنیم. توانمندی ما آن موقع برای اتصال حدود ۵۰ تا ۶۰ قطعه از این پلها بود. ولی منطقهای که به ما نشان دادند عرض رودخانه دجله در آن محل ۱۴۰متر بود (همان منطقهای که شهید باکری در آنجا به شهادت رسیده بود). ما بایستی پلی میزدیم که چند لشکر بتواند از آن عبور کنند. در ضمن اخباری به ما رسیده بود که حاکی از این بود که در آینده نزدیک حملات شدیدی بوسیله لشکرهای زرهی دشمن شروع خواهد شد. شهید صیاد شیرازی به ما تاکید کردند که هر طور شده این پل را بزنید و قول دادند که کمبود قطعات پل را نیز بر طرف کنند. ما با قطعات موجود، احداث پل را شروع کردیم ولی متاسفانه مابقی قطعات پلها به ما نرسید. در همین حین مشاهده کردیم چندین تانک از سمت ساحل دشمن به سمت ما میآیند. اول تصور کردیم که تانکهای خودی هستند. فاصله ما با دشمن حدود ۴۰ متر بود و اگر ۲۰ تا۳۰ قطعه دیگر از پل به ما میرسید، ما میتوانستیم پل را تکمیل کنیم. تصمیم گرفتیم در وقت باقیمانده پل را مهار کنیم. طنابی آماده کردیم و میخواستیم این طناب را به تانکهایی که به ما نزدیک شده بودند، برسانیم تا آنها طناب را به شنی ببندند. طناب که آماده شد، اپراتور یکی از تانک را که در ۴۰ متری بود صدا کردیم که طناب را بگیرد و به شنی ببندد. سوال کردیم برای کدام یگان هستید و دیدیم عراقی هستند. یک مرتبه تیر بارهای آنها به سمت ما شروع به آتش کردند و مطمئن شدیم که عراقی هستند. سریع قایقی که قرار بود طناب را به ساحل دشمن برساند را برگرداندیم و چند نفری که در آخرین قطعه پل ایستاده بودیم به درون قایق پریدیم. بر اثر تیراندازی به سمت قایق ما، یکی از دوستان زخمی شدند. خوشبختانه به سختی توانستیم بچهها را به ساحل خودی برگردانیم. این یکی از خاطرات دردناک ما برای اجرای پلهای کوثری در عملیات بدر بود که در سال ۱۳۶۳ رخ داد. همان روز، نیروهای زرهی دشمن ما را از آن منطقه به علت اینکه نقطه اتصالی نداشتیم بیرون کردند.
یکی از نکات مهم در جنگها و مخصوصاً مناطقی که فاصله نیروهای خودی با دشمن زیاد نیست این است که با احداث جاده، پل و خاکریز اتصال عقبه با خط را برقرار کرد. ولی ماشینآلات و تجهیزات جنگی دشمن به حدی زیاد بود که این کار را از ما سلب میکرد. دشمن توان زیادی در انتقال تانک داشت. مثلاً در عرض ۲۴ ساعت میتوانست چند لشکر زرهی را از جنوب به غرب بیاورد و یا بالعکس. این توان دشمن باعث شد که ما نتوانیم در آن عملیات حرکت موثری داشته باشیم و به نوعی منطقهای را که با تلفات زیادی به دست آورده بودیم را از دست بدهیم. تجهیزات اهدایی کشورهای مختلف عربی و غربی و همسو با رژیم صدام بسیار زیاد بود و آنها از نظر تامین امکانات، ماشین آلات سنگین، ادوات جنگی و تجهیزات زرهی هیچ مشکلی نداشتند. سریع میآمدند در جلوی اقدامات ما، اقدامات عملیاتی و نظامی سنگین انجام میدادند. که این موضوع باعث میشد که طرحها و عملیات مهندسی ما معمولاً ناموفق بشود.
پلها خودرویی به چند دسته تقسیم میشدند؟
پلهای خودرویی، پلهایی بودند که خودروها میتوانستند از روی آن عبور کنند. یکی از انواع آن، همان پلهایی بود که بوسیله بشکه احداث میشد. اما برای اینکه خودرو از آن عبور کند، بجای یک ردیف بشکه، دو ردیف بشکه در کنار هم قرار داده میشدند. برای این کار ۶ یا ۸ بشکه دوتا دوتا کنار هم چیده میشدند و روی آنها تخته یا فلز با شاسی بندی فلزی نصب میشد. به این طریق پلی برای عبور خودروها از روی آن به صورت متصل و منفصل احداث میگردید.
پلهای اولیه ما در زمان جنگ اینها بود. بعداً ما در عملیات خیبر، طراحی پلی تحت عنوان «پل خیبری» را در دستور کار قرار دادیم. حدود ده هزار نفر روی ساخت قطعات اینها کار میکردند. نقشهها و ابعاد اینها موجود است. سه ورژن از ساخت پل خیبری داشتیم. خیبری یک، دو و سه. پل خیبری یک، نوع اولیهای بود که با شبکههای زنبوری از تیرآهن ساخته شده بود. اینها به صورت زنبوری کنار هم روی یک شاسی قرار میگرفت و روی آن یک ورق آجدار با پینها و کرپیهایی نصب میشد. این پلها، فقط به صورت طولی قابلیت مونتاژ داشتند. چون در عرض آن، گوشوارهای که برای حفظ تعادل پل در نظر گرفته شده بود، امکان نصب وجود نداشت.
پل خیبری ورژن دو، مقداری مقاومتر از نوع یک آن بود. فومهایی در کنار آن گرفته شده بود. در زیر فومها یک روکش قرار گرفته بود که آسیبپذیری آن را در مقابل آتش کمتر میکرد. اتصالات آن و گوشوارههای آن تقویت شده بود و در حمل و نقل آسیب کمتری میدید. در نوع خیبر سه بجای استفاده از فوم از شناور استفاده شده بود. یعنی دو شناور پشت به پشت هم مانند پل M4T6 ارتش بود و بجای تیوب از شناور استفاده شده بود. تردد خودروهای سبک تا وزن ۵ تن از روی آن امکانپذیر بود. در عملیاتهای بدر، خیبر و والفجر ۸ بیشتر از پلهای نوع یک و دو خیبری استفاده میشد. این پلها قابلیت استفاده به عنوان اسکه را نیز داشتند.
پلها براساس نوع تناژ (بار) قابل تحمل به پلهای سبک، نیمه سنگین و سنگین تقسیم میشدند. هم پلهای کوثری و هم پلهای خیبری نوع ۱و۲ کاربرد زیادی در زمینه اسکلههای تعجیلی داشتند.
در دفاع مقدس انواع و اقسام مختلفی از پلهای سنگین داشتیم. درسازمان نیروهای نظامی ما، ارتش جمهوری اسلامی پلهای پیامپی و M4T6 را داشت. در مواقع لزوم پلهای پیامپی توسط گردانهای مهندسی ارتش احداث میگردید.
یک نوع دیگری از پل داشتیم که پل «بیلی» نام داشت و دارای مدلهای مختلفی بود. مانند پل ۴۰ تن یا پل ۶۰ تن. این پلها طولهای مختلفی داشتند. این پلها عمدتاً فلزی بودند و با مونتاژ قطعات آن میتوانستیم ارتباط بین دو طرف روخانه یا دو عرصه را بصورت ثابت و هم بصورت متحرک برقرار کنیم. از این پلها تا حدودی میشد به عنوان اسکله استفاده کرد.
پلهای دیگری داشتیم که به پلهای فجری یا شهید سلیمی معروف بودند. این پلها با طراحی خاصی که داشتند که برای تردد ما در مناطق آبی مورد استفاده قرار میگرفت. این پلها شباهتهایی هم با پلهای پیام پی داشتند. البته آبخور و ضخامت این پلها زیادتر بود و در بخشهای مختلفی از آن فوم تزریق شده بود که در هنگام بمباران و ترکش خوردن غرق نشود. پلهای پیامپی دارای شناورهای تیوپی که آب از اینها عبور میکند. طرح آنها مثل پل خواجوی اصفهان است که در پل خواجو دو سازه شکننده آب در ورودی وجود دارد. این سازهها در بخش خروجی تعبیه نشده است.
پلهای فجری کاربرد زیادی داشتند. از آنها هم بصورت اسکله استفاده میشد و هم بصورت بارجهایی که سطح مسطحی ایجاد میکردند. در روی سطح مسطح ایجاد شده، سیستم پدافند هوایی قرار میگرفت یا در آن سازهای قرار میگرفت تا نیرو یا مهمات یا تانکرهای سوخت در روی آن مستقر شوند. ما در عملیاتهای والفجر ۸، خیبر و بدر هم برای تردد از این پلها استفادههای زیادی داشتیم. پلهای بتنی داشتیم که در آخر جنگ به صورت شناور تهیه شد که بارجهای تو خالی بتنی بودند و با تزریق فوم داخل آن میتوان ترددهایی را از روی آن انجام داد. در منطقه گلستان آقای مهندس سرداری طراح این نوع پل بود که ما آن را ارائه دادیم ولی کاربرد زیاد در دفاع مقدس پیدا نکرد.
پلهای دیگری که هم داشتیم پلهای فلزی بود که در جاهای مختلف از آن استفاده میشد و گدارهای مختلفی را میتوانست پوشش دهد ولی طول این پلها زیاد نبود. پلهای دیگر، پلهای دوبهای بودند که بسیار کاربرد داشتند. مخصوصاً در مناطقی که دارای آب زیادی بوده و آبخور مناسبی داشتند. مثل منطقه مارد در نزدیکیهای اروندرود از این پلها برای تردد ماشین آلات سنگین استفاده میشد. همچنین برای حمل تجهیزات سنگین از بندر امام تا فاو از همین بارجها استفاده میشد. قرار بود از این پل در عملیات والفجر ۸ نیز استفاده شود ولی به علت بمباران شدید دشمن، این امکان به وجود نیامد.
پلهایی هم بود که شبها به روی آب میآمدند و روزها به زیر آب میرفتند. ولی استفاده از اینها عمومیت پیدا نکرد و در شرایط خاص از آنها استفاده میشد.
بیشترین کاربرد پلها _ بویژه پلهای خیبری_ علاوه بر تردد از روی رودخانه، استفاده آنها بصورت اسکله بود. این پلها بسیاری از مشکلات تردد ما در مجاورت رودخانهها را برطرف میکردند. در این زمینه میتوان به پلهای کوثری، خیبری، فجری و فلزی و دوبهای اشاره کرد. با توجه به نوع آبخور و کاربرد و تناژ قابل استفاده و همچنین میزان تردد، نوع مناسب پل و اسکله تعجیلی انتخاب میشدند. علاوه بر پلهای ثابت، شناور و فلزی، شناورهایی هم داشتیم که حمل و نقل آبی بوسیله آنها انجام میشد. اینها با ترکیب دانش مهندسی صورت میگرفت. مثلاً پلهای فجری یا پیامپی یا دوبهای در کنار هم قرار میگرفت و توسط یک کشنده از یک سمت روخانه به سمت دیگر آن، ادوات و تجهیزات را منتقل میکرد.
ترادههای آبی به چند دسته تقسیم میشدند؟
ترادههای آبی به چند دسته تقسیم میشدند که پنج دسته از آن را در اینجا بررسی میکنیم. یکی از آنها، هواناوها بودند که هم نفرات و هم تجهیزات را از جایی به جایی دیگر حمل میکردند. این هواناوها در اختیار نیروی دریایی ارتش بود و ما در جزایر و مناطق مختلف از اینها استفاده میکردیم. یکی دیگر از آنها، طارقها بودند که توسط نیروهای وزارت سپاه طراحی و از موتور ۳۵۵ بولدوزر جهت کشنده آن استفاده شده بود. تردد آن هم مثل بولدوز ساده بود که اگر موتور سمت راست را میگرفتیم شنیها قفل میشد شناور به سمت راست هدایت میشد. از این شناور تعداد ۱۵ تا۲۰ دستگاه ساخته شد که حمل آن بسیار سخت بود. اینها در تهران و اراک ساخته میشدند و حمل آن بسیار مشکل بود. چون در هنگام حمل آن، حتماً باید جاده بسته میشد تا از بروز تصادفات جادهای جلوگیری شود. برای انتقال آن از کمرشکنهای هزار پا باید استفاد میشد. شناسایی آنها توسط نیروهای دشمن به راحتی امکانپذیر بود و زیاد قابل استتار هم نبود. البته اگر در روی آب قرار میگرفت حرکت آن راحتتر بود. در روی آن میشد دو دستگاه بولدوزر یا دو دستگاه لودر یا دو دستگاه نفربر یا یک دستگاه تانک قرار داد و آنها را از ساحلی به ساحل دیگر منتقل کرد. بازوهایی برای تخلیه و بارگیری داشت که کار حمل غیرمتصل را راحت میکرد.
یکی دیگر از ترادههای آبی، دستگاههای GSPبود که در اختیار نیروهای ارتش قرار داشت. یک وسیله خودکششی بود که روی آن یک بارج شناور قرار داده شده بود و روی آب شناور میشد و میتوانست یک کامیون یا یک نفربر را از یک منطقه به منطقه دیگر حمل کند. ترادههای خودکششی دیگری نیز وجود داشت که آنها یا بصورت کشنده بودند که کشنده، سازه شناور را میکشید، یا روی خود آن سازه موتوری طراحی شده بود که توسط موتور جت یا پروانههایی که در خارج آب کار میکردند باعث حرکت آنها میشدند. نهایتاً شناورهای آبی خضر را داشتیم که از پلهای پیامپی یا فجری یا دوبهای تشکیل شده بود. این شناورها در عملیات والفجر ۸ کاربری بسیار زیادی داشتند و تعداد زیادی از خودروها، تانکها و کامیونها و غیره را از اروندرود منتقل میکردند. در رودخانههای کارون و بهمنشیر هم از این شناور استفاده میکردیم. معمولاً موتور تراکتور را با دو کابل متصل بههم روی آن نصب میکردند و آن را اشکال و ابعاد مختلفی میساختند. یک سر کابل به ساحل خودی و سر دیگری آن به ساحل دشمن متصل بود. کابل روی چرخی میچرخید و توسط نیروی محرکه و موتور تراکتور، دور چرخ جمع میشد و باعث کشیده شدن کابل میشد و با کشش کابل، سازه شناور روی آب حرکت میکرد. این شناور توسط جهاد طراحی و ساخته شده بود و در جاهای مختلف کاربرد داشت. علاوه بر پلهای شناور، سازههایی به عنوان دژهای آبی داشتیم که در عملیات مختلف از آنها استفاده میشد. مثلا در عملیات والفجر ۸ چون پلهای ما مرتب بمباران میشدند از اجسام مغروق مانند کانتینر و واگنهای قطار برای جلوگیری از جریان آب استفاده میکردیم. همچنین بخشی از رودخانه بهمنشیر را خاکریزی کردیم تا بتوانیم از آن عبور کنیم. از طرف دیگر، منطقه تحت تأثیر پدیده جزر و مدی بود. در این محلها باکسهای چهارگوش در زیر آب قرار میدادیم. قرارگاه صراطالمستقیم مسئول احداث این دژها شده بود و موفق شد یک عقبه پایدار و مقاوم در برابر بمبارانهای دشمن، ایجاد کند. اگر هم بمب به دژ برخورد میکرد با استفاده از خاک و نخالههای ساختمانی که از قبل در ساحل دپو شده بود به راحتی قابل ترمیم بود و بدین ترتیب همواره تردد ادامه پیدا می کرد. یکی دیگر از سازههای مهم که در تردد، نقش داشت پلهای لولهای بود. شاهکار پل لولهای، پل بعثت بود. در پل بعثت تعداد حدود ۴۵۰۰ قطعه لوله با اندازههای مختلف به صورت گوشواره به هم متصل و مغروق شدند. درهای این لولهها بسته و با قایق به محل مورد نظر منتقل و به پلهای قبلی متصل شد. سپس برزنتهایی که باعث بسته شدن لولهها شده بود سوراخ و پل مغروق میشد. احداث این پل در طول ۷۰ روز، یک شاهکار مهندسی بود. این پل، منطقه فاو را به جادههای اصلی کشور متصل کرد. تردد به راحتی در روی انجام میشد. حتی وجود این پل باعث شد تا در فاو بیمارستان احداث و آن را تجهیز کنیم. دشمن بعد از احداث پل فاو ناامید شد.
نکات مهم در طراحی و نصب پلها چه مواردی میباشند؟
یکی از نکات مهم آموزشی که باید از ساخت پل در دفاع مقدس آموخت، این است که پلها باید سبک و قابل حمل با نفر باشند و برای ساختن آنها، نیازی به ماشینآلات سنگین نباشد. پل کوثر از این نظر بسیار مناسب بود. استفاده از فوم برای جلوگیری از آسیبپذیری پلها در هنگام بمباران دشمن، دارای اهمیت است. اتصالات باید مقاوم و ساده بوده و به راحتی توسط افراد غیرمهندس قابل ترمیم باشند. سبک بودن پل نباید خللی در مقاومت آن ایجاد کند. مانند پلهای کوثری و فجری از هر طرف قابل نصب باشند. یعنی هم از طول و هم از عرض قابل مونتاژ باشند.
پل ها در زمان جنگ به چند دسته تقسیم بندی میشدند؟
بستگی دارد که از چه نظر بخواهیم پلها را دسته بندی کنیم/ مثلاً یک دسته بندی از نظر سریع النصب بودن یا با تأخیر نصب شدن آنها است/ پلهایی که به صورت شناور میساختیم و در آب میانداختند که خیلی سریع انجام میشد و از قدیم الایام ارتش داشت / پلهایی که انتقال و نصب آن زمان بیشتری میبرد مثلا پل بیلی زمان بیشتری برای نصب داشت و در حد یکی دو روز نصب میشد/ ولی بحثهای حمل و پیاده کردن آنها زمان بر بود/ یک تقسیم بندی دیگر از نظر باربری است/ مثلاً پل سبک که نهایت نفر و یا خودروهای سبک میتوانستند از آنها عبور کند مانند پلهای خیبر در نوع اول که فقط خودرو میتواند به صورت یک باند از آن عبور کند/ نوع دوم پلهای نیمه سنگین که خودروهای نیمه سنگین میتوانستند از آن عبور کنند/ و در نهایت پلهای سنگین که محدودیت تردد نداشتند/ مثلاً پلی که در اروند با لوله زده شد محدودیت تردد نداشت و مانند جاده عمل میکرد/ لولهها را به روش خاصی به ته آب میبردند، با قلاب به هم وصل میکردند و در نهایت روی آنها را خاکریزی و آسفالت میگردد و تردد از خاک ما به فاو مثل جاده شده بود و هیچ محدودیت باربری برای آن متصور نبودیم/ لذا تقسیم بندی پلها هم باید از جهت سریع النصب بودن و هم از جهت باربری باشد/
مصالح به کار برده شده در این پلها چیست؟
مصالح استفاده شده از در پلها بستگی به شرایط دارد مسلما پلهای نفر بر هم داشتیم پلهایی که به صورت موقت به صورت کابلی ساخته شده که اوایل جنگ استفاده میشود و مصالح آن بستگی به دستهبندی پل دارد که چه استفاده از آن پل داشته باشیم/ مثلاً مصالح استفاده در پل بشکهای شامل بشکه، طناب و کابل بود/ ولی پل خیبر احتیاج به شاسی داشت/ نیاز به جوشکاری مورد توجه داشت/ نیاز به فوم یونولیت داشت/ولی به طور کلی اولویت مصالح استفاده شده در پلها با مصالحی بود که در منطقه در دسترس بود و در صورت در دسترس نبودن باید به صورت راحتی تامین میشد/ مثلا آسفالتی که برای روی سازی استفاده میشد از فاصله زیادی انتقال پیدا میکرد/ بخشی از شاسیهای مورد استفاده نیز در اهواز ساخته میشد و به اهواز منتقل میشد چون به شرایط جوشکاری بهتری نیاز داشت و نمیشد در محل آنها را جوشکاری کرد/
نحوه ترمیم پلها چگونه بوده است؟
نوع ترمیم آنها بستگی به نوع پل دارد/ نوعی که از قطعات به هم پیوسته تشکیل میشود مانند پل خیبر وقتی آسیب دید قطعات آسیب دیده را تعویض میکردیم/ در قطعات پینی فقط کافی بود که پین آنها را دربیاورند و قطعات را جایگزین کنند/ ولی پلی که در اروند زده شد وقتی بمباران میشد آسفالت آن تعمیر میشد/ تا به حال رخ نداده است که پلی به صورت کامل تخریب شود ضمن اینکه جایگزینهایی همیشه بود که در زمانهای آسیب دیدگی یک پل از پل دیگر استفاده میشد/ یا مثلاً پلهای فجری بود که به عنوان شناور از آنها استفاده میشود و فوم درون آنها بود و به صورت سنگین از آنها استفاده میشد/
چه پلهایی در جنگ آسیب دیدند؟
خیلی از پلها در زمان جنگ آسیب دید و ترمیم شدند/ چون اکثراً به صورت اتصالات پینی بودند و خیلی راحت قابل ترمیم کردن بودند و مشکل جدی به وجود نمیآمد/ ولی به هر حال پل خرمشهر آسیب دید/ در جنگ خیلی از پلها در عقبه بمب باران میشدند تا پشتیبانی را از بین ببرند/ ولی در منطقه هر کدام از پلها که آسیب میدیدند با توجه به وضعیت خودشان ترمیم میشدند.
چه تعداد از پلها استراتژیک بودند؟
همه پلهای استراتژیک بودند چون اگر ضرورت نداشت احداث نمیشدند /بعضی از این پلها در کنار دیگر پلها بصورت تمهیدات دیده میشد و اگر پلهای اصلی آسیب میدیدند میشد تردد را به صورت موقت برقرار کرد/ مثلاً در عملیات بدر تمام عقبه به صورت زمینی از طریق پلها منتقل میشدند/ در کنار اینها هلیکوپترهای ارتش نیرو، تجهیزات، مجروحان را منتقل میکردند/ ولی تکیه گاه عملیات بر روی پلها بود/ همانطور که عرض کردم پل فاو مثلاً یکی از اینها بود/ در غرب کشور هم همین بود / به هر حال با زدن یک پل عقبه از بین میرود و ارتباط پشتیبانی با تأخیر ممکن میشود/ در هر حال اکثر پلهایی که در زمان دفاع مقدس استفاده میشدند اهمیت استراتژیک داشتند
نکات کلیدی در اجرای پلها به تفکیک چه بوده اند؟
وقتی که در شرایط جنگی احداث میشود حتماً باید جایگزینی برای آن تامین شود که اگر آسیب دید ارتباط با عقبه از بین نرود/ ضمن اینکه این پلها در تیررس و دید دشمن بود در نتیجه نکته مهمی که در احداث آن اهمیت دارد این است که در زمان کوتاهی قابل ترمیم باشد/ و همچنین یک سری از قطعات در خط مقدم وجود داشته باشد که به سرعت بتوان قطعات را عوض کرد / الحمدالله هیچ وقت با این مشکل روبرو نشدیم/ ممکن بود با اختلال چند ساعته روبرو شود اما بیشتر از چند ساعت پیش نیامد/ عملیات به یک استمرار پشتیبانی نیاز دارد/ یعنی اگر عقبه را قطع کنند و غذا و مهمات نرسد و مجروحین قابل انتقال نباشند از اصول نظامی خارج است/ برای همین سعی میکردند تعداد پلها به صورت قابل اطمینان بالا باشد که در صورت بروز مشکل برای پل و ترمیم آن، جایگزین مناسب وجود داشته باشد/
در مورد نقش راه در جنگ توضیحاتی بفرمایید ؟
نقش راه یک نقش بسیار مهم و اجتناب ناپذیری است/ وقتی یک عملیاتی انجام میگیرد و شما از یک مانع آبی عبور میکنید باید حتماً پلی احداث شود و این پل حتماً باید به جاده متصل باشد/ چون نقاط محدودی وجود داشت که متناسب با نیاز بتوان پلها را احداث کرد/ قاعدتاً این پلها به جادههایی متصل میشد که بین دو طرف این مانع آبی ارتباط برقرار میکردند/ از طرفی در کل منطقه نقش راهها بسیار مهم است/ در بعضی مناطق مانند خوزستان مشکلات کمتری جهت احداث راه وجود داشت/ چون با یک تیغه انداختن ساده و بعد مالچ یا مازوت پاشیدن میشد ارتباط اضطراری و موقت برقرار کرد تا بعدا سر فرصت جادههای مناسب تری احداث کرد/یعنی بعداً میشد روی جادهها را شن پاشی مناسب انجام داد/ کوبش مناسبتری انجام داد و سطح جاده را بالاتر آورد و در نتیجه جاده مناسبتری احداث کرد که به صورت دائمی باشد/ لازم به ذکر است در برخی مناطق جنوب ناحیههای وجود داشت که احداث جاده در آنها مشکل بود/ مانند نواحی باتلاقی یا نواحی که ماسه بادی بودند/ در این نواحی جادهکشی بسیار سخت بود و مشکل ایجاد میشد/ حتی جادههای احداث شده با یک طوفان محو میشد و مجدد باید جاده سازی انجام میشد/ در رمل جایی که ماسه بادی کمی عمق پیدا میکرد امکان تردد ماشین وجود نداشت و باید خاک رس در آنجا ریخته میشد تا امکان برقراری ارتباط ممکن شود/ من تا سال ۶۲ نیروی پیاده بودم و مسئولیت بخشهایی را به عهده داشتم و در عملیاتها به صورت نیروی عملیاتی وارد میشدم/ در یک عملیاتی سمت دزفول و عین خوش ۱۷ کیلومتر پیادهروی داشتیم/ پس از پایان عملیات تازه بچههای مهندسی بلدوزر آورده بودند و جادهای زده شد و در عین حال پشت سر بلدوزر آمبولانسی حرکت میکرد تا به خط رفته و مجروحان را برگرداند/ از این جهت میگویم که نقش و اهمیت راهها را مشخص شود/ اگر راهها نبود تمام پشتیبانیها با اختلال مواجه میشد/ در عملیات فتح المبین پس از احداث راه امکان انتقال آب و غذا برای رفع تشنگی و گشنگی رزمندگان و همچنین انتقال مجروحان به عقب به وجود آمد/ قبل از احداث راه مجروحان زخمهای خود را با چفیه میبستند و در کول سایر رزمندگان و با سختی بسیار به عقب منتقل میشدند در حالی که پس از احداث راه بلافاصله سوار آمبولانس شده و به بیمارستان منتقل میشدند/ یا خود ما برای رفع تشنگی از چالههای آبی که در آنها کرم جمع شده بود استفاده میکردیم /پس میخواهم اهمیت راه را نشان بدهم که جزو مهمترین زیرساختهایی بود که برای پشتیبانی استفاده میشد/
تقسیم بندی راهها چگونه است؟
تقسیم بندی را به صورت کلی اشاره کردم که راههای موقت بود به این معنی که که فقط دسترسی را هرچند به سختی ایجاد بکنند / بعد از استقرار در محل و تداوم پشتیبانیها، راه با کیفیت مناسب تری احداث میشد/ در رشته راه ساختمان راهها دستهبندی مخصوص خود را دارند/ راههای درجه یک، درجه دو، درجه سه، روستایی، بزرگراهی و غیره/ ولی در بحث دفاع مقدس یکی راه تعجیلی بود و یکی هم راههایی که برای پشتیبانیهای بعدی احداث میشدند / در زمان جنگ تقریباً راههای فرعی یعنی راههایی که از راه اصلی خارج میشدند وجود نداشتند و این راهها تأثیر زیادی در آبادی و دسترسی مناطق جنوب و غرب داشتند/ دهها مسیر ساخته شد که حتی مدیریت اکتشاف شرکت نفت هم از آن راهها استفاده کردند/ خیلی در عمران و آبادی مناطق در غرب و جنوب تاثیر زیادی داشت مثلاً دسترسی روستاهای صعبالعبور به هم ممکن شد/
ماشین آلات راهسازی چه بودند؟
ماشین آلات راه سازی ماشین آلات معمولی بودند/ البته عراق از اسکریپر استفاده میکرد که بسیار تسهیل کننده بود ولی ما آن را نداشتیم/ بلدوزرها و سایر ابزار راهسازی را در ابتدا از ادارات تآمین میکردیم/ ولی بعدها سازماندهی قوی شد و مهندسی سپاه و مهندسی جهاد و مهندسی راه و ترابری ترمیم و بهینه سازی راهها را به عهده گرفتند/
نحوه بهسازی راههای آسیب دیده و راههای موجود چگونه بوده است؟
در نقاط عملیاتی بهسازی را خود گردانهای عملیاتی انجام میدادند/ هم بهسازی انجام میدادند هم ترمیم میکردند/ که در اثر باران و سیل باشد که بمباران و تردد زیاد/ در عقب هم اداره راه ترابری بیشتر بهسازی و ترمیم را به عهده میگرفت
آیا در جنگ راههای خودی نیز منهدم شدند؟
بعضی از دژها و بعضی از اتصالات خودی برای مثال در جزایر مجنون منهدم شدند/این یکی از تاکتیکهای جنگی است/ وقتی احساس شود امکانات دفاعی دچار نقصان است راههای ارتباطی به آن نقطه به صورت موقت قطع میشود/ بعد نیز میتوان با ترمیم آن از همان جاده استفاده کرد/ راهها را به صورت کامل نمیتوان از بین برد/در بمباران خیلی سنگین ممکن است به راه آسیب زیادی وارد شود اما نمیتوان کامل آن را از بین برد/ و از این جهت بین راه و پل تفاوت است / مگر اینکه پلها یا نقاط حساس مانند مناطقی که خاک ریزشی دارند و از ترانشه برای پایداری استفاده شده است هدف قرار گیرند/
نقش اسکله در جنگ چقدر مهم بوده است؟
در مورد اسکله و بخصوص اسکلههای تعجیلی دوستان خیلی ابتکارات خوب و مناسبی انجام دادند و به مرور تا اواخر جنگ اسکله ها علمی تر و ماندگارتر ایجاد میشد/ چون تعجیلیها در هور و حواشی رودخانهها استفاده میشدند/ در اروند بهتر بود به جهت اینکه جزر و مد به شدت بالا بود و منطقه باتلاقی بود و طول آنها بسیار بود/ یعنی بعضی وقتها ۲۰۰ تا ۳۰۰ متر از هر طرف به گل مینشستند و امکان تردد وجود نداشت که معمولاً از قطعات پل در این نقاط استفاده میکردند تا تردد مختل نگردد
آیا سازهای نگهبان دسته بندی خاصی داشته است؟
صنعت ساخت پناهگاهها از همان روز اول آغاز به کار کرد/ منظور از روزهای اول سال اول منظور است/ چون سال ۵۹ در سوسنگرد ما هیچی نداشتیم/ از سال ۶۰ سنگرهای بتنی که توسط کارخانهای در اهواز بصورت پیش ساخته آماده میشد/ در بخشی از شهر که دست ایران بود ازین سنگر ها جهت استقرار نیروها و استراحت آنها استفاده میشد/ شرکت دیسمان اصفهان سنگرهای خوبی را آماده کردند/ اینها سنگرهای تجمیعی بودند/ به جهت اینکه کارخانهای بود نکات فنی در آن رعایت میشد و تحت نظارت بود/ هم محاسبات هم طراحی هم عمل آوری بتن تحت نظارت انجام میشد و کیفیت مناسبی داشت/ به صورت رینگهای بتنی بود که به صورت حلقه حلقه متصل میشدند و هر مقدار که لازم بود سنگرها فراهم میشدند /یکسری هم سنگرهای فلزی بود که از تیرآهنهای ۱۶ و ۱۸ استفاده و پرداخت و به صورت چند ضلعی قرار داده میشد و روی آن را با پلیت میپوشاندند و سپس روی آنرا خاکریزی میکردند/ هر دو نوع سنگر بستگی به کاربرد و ابعادی که داشت خوب بود / اما بتنیها به علت این که یکپارچگی بیشتری داشتند مناسبتر بودند/در سنگرهای فلزی بین فریم تا فریم فاصله ایجاد میشد که مجبور بودیم آن را بپوشانیم ولی سنگرهای بتنی به صورت یکپارچه کنار یکدیگر قرار میگرفتند /ولی حسن فلزیها این بود که قابلیت ساخت در محل داشت و نیاز به قالب ابزار خاص نداشت و حمل و نقل آن بسیار راحت تر بود ولی سنگرهای بتنی تجمعی سنگین بودند و امکان حمل و نقل راحت وجود نداشت/ از سنگرهای فلزیها در اوایل جنگ به علت کاربرد زیاد و راحت النصب بودن آن بسیار استفاده میشد و کار راه انداز بود.
نحوه تقویت پناهگاهها به چه صورت بود؟
بعضی اوقات در شهرها که مستقر بودیم (مثل سوسنگرد یا آبادان و خرمشهر) ساختمانها را دو پوشه میکردند یعنی تقویت میکردند/یعنی زیر سقفی که موجود بود شاسیهای دیگری برای پوشش و تقویت استفاده میشد و همین دو پوسته بودن در جاهایی که در معرض توپخانه بود بسیار کاربردی بود/ چون توپ، سقف اول را خراب میکرد ولی سقف دوم را نمیتوانست خراب کند/ ولی این دو پوش بودن جلوی بمباران هواپیماهای دشمن نمیتوانست مقاومت آنچنانی بکند/ بعضی اوقات هم یک فریم یا سنگر فلزی در زیر سولهها نصب کردند و این سولهها به عنوان استتار عمل میکردند/
مراکز نگهداری سلاح، مهمات و تجهیزات چگونه بودند؟
سلاح و مهمات که در منطقه نگهداری میشود خیلی شرایط نگهداری استانداردی ندارد اما در عقبهها استانداردهای بسیاری دارد/ یعنی از سازههای خاصی که مخصوص نگهداری سلاح و مهمات است استفاده میشد که از لحاظ گردش هوا و رطوبت کنترل میشد چون رطوبت امر بسیار مهمی در انبارهای مهمات است/ حتی نوع سلاح و مهمات هم و میزان حساسیت و اشتعال زا بودنش در شرایط نگهداری آن تاثیر گذار است/
نحوه ایجاد فضاهای زیرزمینی بیان شود.
سازههای زیرزمینی بعضی اوقات با پوشش سقف همراه بود و بعضی دیگر سقف نداشتند/ مثلاً لودر یا بلدوزر گودالهایی که برای خود حفر میکردند و سنگر ماشین آلات احداث میکردند/ به جهت اینکه ترکش خمپارهها و بمباران باعث آسیب به ماشین آلات یا شلنگ هیدرولیک آنها که بسیار حساس است نشود/ سنگرهایی بدون پوشش بودند که اگر لازم بود با توریهای استتار یا ورقهها، پوششی برای آنها درست میشد/
پلها در زمان چند به چند دسته تقسیم میشدند؟
پلها چند دسته بودند، برای مثال یک دسته نفر رو و یک دسته کامیون رو بودند/ پلها در زمان جنگ رشد کردند/ اول جنگ از پلهای ارتشی استفاده میکردیم مانند پلهای بیلی و pmp / عبور از رودخانهای با عرض ۲۲۰ متر در دنیا میسر نبود/در نهایت پل pmp بود که ۱۲۰ متر کاربرد داشت که ما روی کارون زدیم و از محل پل مارد در عملیات بیت المقدس عبور کردیم و به آن سوی کارون رفتیم /البته با بشکه هم یک پل نفتی بشکهای زدیم/ خدا رحمتش کند مسئولش دادی زاده بود (مسئول عملیات مهندسی سپاه در تبریز) که سکته کرد و مرد/ عرض کنم خدمت شما بعد از این مرحله ما مجبور شدیم در هور عملیات کنیم/ ما بعد از اینکه دیدیم راههای نفوذ در جنوب و رودخانه اروند که عرضش ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ متر بود دیگر نمیشد از پی ام پی استفاده کرد آمدیم پلی د تا عرض ۱۴ کیلومتر درست کردیم / خدا رحمتش کند که محاسبه آن را آقای مهندس شریف از جهاد انجام داد/ ساخت آن هم تحت نظر آقای مهندس علیزاده وزارت سپاه و مهندس حجاریان معاونت مهندسی استان وزارت سپاه بود/ که هر قسمت را بین کارخانههای مختلف کشور تقسیم کردند تا به عملیات بدر و غیره برسد/ من خودم ناظر کارخانه پاتله شهرضا بودم/ سه ماه شبانه روز در آنجا مستقر بودم تا نظارت بر جوشها و اتصالات بکنم/ عرض کنم خدمت شما این پل را که ساختند ماشین هم توانایی عبور از آن را داشت/ پس ما هم پل نفر رو ساختیم هم پل ماشین رو/ خلاصه این عملیات هم تمام شد/ عملیات در هور هم انجام شد و رفتیم سراغ اروند/ دشمن و هیچ نظامی در دنیا فکر نمیکرد که ما از رودخانهای با عرض ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ کیلومترکه جزر و مد هم داشت توانایی عبور داشته باشیم/ خلاصه چندین نوع پل ساختیم/ یک نوع پل خضری بودکه بچههای جهاد ساختند و آقای لطفی مسئولش بود/ عرض کنم خدمت شما بعد از مدتی پل لولهای ساختیم که فکر کنم مسئولش آقای هاشمی بود/ آن اواخر که از فاو عقب نشینی کردیم و همه داشتند بر میگشتند آقای شمخانی به من گفت بروم پلی که نیروهای تخریبچی منتظر هستند که وسط آنرا منهدم کنند تا در اختیار نیروهای دشمن قرار نگیرد نظارت کنم که همه برگردند و بعد منفجر شود/ من و مجید برز مهری منتظر ماندیم بچههای تخریب منفجر کردند و بعد آمدیم به آقای شمخانی گزارش دادیم/ اما یک پل هم ساختیم که استفاده نشد/ این پل را استاد فخری استاد اسکلت فلزی دانشگاه تبریز ساخت/ اما استفاده نشد/ رادیو بی بی سی اعلام کرد ایرانیها یک پل ساختند که روزها زیر آب میرود و شبها به روی آب میآید/ دکتر فخری به جنوب آمد/ ایشان کسی بود که اسکلت فلزی در تبریز تدریس میکرد و از فعالین قبل انقلاب هم بود، همچنین آدم بسیار معتقد و متدینی هم بود/ عرض کنم خدمت شما دکتر فخری به جنوب آمد/ یک دوبه برداشت یک موتور آب روی آن گذاشت و با استفاده از قانون ارشمیدس پلی ساخت که اگر در آن آب پر کنی به زیر آب میرود و اگر آب آن را خالی کنی به روی آب میآید/ خلاصه دکتر فخری از این قانون استفاده کرد دوبه را درست کرده بود که روزها درون آن را آب پر میکرد و زیر آب میرفت و شبها با پمپ آب را خالی میکرد و پل به روی آب میآمد/ جالب بود که ایده آن را خود انگلیسها دادند/ عرض کنم خدمت شما ما قبلاً پیام پی و بیلی را از خارج میخریدیم/ اما آقای مهندس فروزنده فرمانده قرارگاه خاتم بسیار آدم توانمندی است/ با کارخانه مرداس خوزستان و اراک قرار داد بست و آنها را تولید داخل کرد و بینیاز شدیم/ چون کسی به ما نمیداد/ یک نوع هم هست که لاستیکی است که بادش میکنند/
مصالح استفاده شده در انواع پل چه چیزهایی بود؟
مصالح استفاده شده برای پلهای بشکهای برای مثال بشکه بود و چهار طرفش اسکلت بود/ پلهای بیلی که اسکلتی بود و یک ورق روی آن قرار میدادند/ پلهایی که در هور زدیم که فوم و رزین هم در آنها استفاده میشد/ و اقداماتی بود که در صورت خوردن خمپاره آتشسوزی نشود برای مثال روی آنها کاملا فلزی بود/ پلهای دوبهای و خضری هم که بالاتر گفتم/ نکته دیگری که لازم است بگویم ما پلی ساختیم به اسم طارق که در تاریخ دنیا بی نظیر است/ که یک دوبه بود که با آن تانک حمل میکردند/ سردار رحیم صفوی فرمودند اگر در عملیات قبلی ده تا از این پلها داشتم از بصره عقبنشینی نمیکردم و آنجا را میگرفتم و میرفتم جلو/ چون مخصوص حمل تانک بود/ و میشد با آن تانک را از روی هور عبور داد/ در مورد مدت زمان ساخت پلهای بیلی و pmp بنده اطلاعی ندارم و باید از آقای فروزنده سوال کنید/مثلاً پل خیبری را سه ماهه ساختیم/
نقش راهها در زمان جنگ به چه صورت بود؟
بپردازیم به مسئله راه ها/ راهها چند نوع بودند/ یکی راههای عملیاتی بود که در مناطقی که میخواستیم عملیات کنیم مجبور بودیم تعدادی جاده احداث کنیم که مسیر عقب به خط را متصل کنیم/ جادههای سادهای بودند که میدادند به یگانهای مهندسی یا به مهندسی یگان ها/ یعنی مثلاً لشکر نجف یا امام حسین(ع) خودشان یگان مهندسی داشتند/ که یک خطی روی زمین میانداختند بعد روی آن را میکوبیدند و یک مقدار خاک میریختند و دوباره میکوبیدند سپس یک مقدار شن میریختند و میکوبیدند و در نهایت شاید یک قیری هم روی آن میپاشیدند/ یک جاده قرارگاه خاتم میساخت که به وزارت مسکن شهرسازی و وزارت راه میداد و نظارت آن با قرارگاه مهندسی رزمی صراط المستقیم بود/ من اولین معاون فنی قرارگاه صراط بودم/ همزمان هم در زمان ریاست آقای شهید صفوی قائم مقام آن هم بودم/ دو کار را باهم میکردیم/ مسئول قسمت راهسازی هم جناب مهندس طباطبایی بود که استاد راهسازی دانشگاه جندی شاپور اهواز بود/ جاده اهواز به خرمشهر زیر آتش بود پس نمیتوانستیم از آن عبور کنیم / ما برای اینکه بتوانیم یک جاده بسازیم و شلمچه یا پنج ضلعی را آزاد کنیم/ آمدیم از کنار کارون به موازات جاده اهواز-خرمشهر یک جاده احداث کردیم/ اداره راه آن جاده را بین ادارههای شهرستانهای مختلف تقسیم کرد و قرارگاه صراط هم ناظر بود/ قرارگاه صراط یک آزمایشگاه مکانیک خاک داشت که آقای مهندس طباطبایی مسئول قسمت راه بود و مسئولیت آزمایشگاه مکانیک خاک با دانشگاه گیلان بود/ یعنی اساتید خاک دانشگاه گیلان آمده بودند مسئولیت آزمایشگاه را گرفته بودند و دانشجوهای خود را آورده بودند آزمایشهای خاک را انجام میدادند و نتایج انرا میدادند به من و من نتایج را نگاه میکردم و به آقای طباطبایی میدادم و درست مثل یک جاده اصولی به صورت کاملاً استاندارد آنرا ساختیم/ جاده را بدون هیچ اغماضی کنترل میکردیم /آقای مهندس طباطبایی هم آدم اجرایی هم علمی بود و هیچ کوتاه نمیآمد/ چند مهندس زیر دستش فعالیت میکردند و قسمت به قسمت کنترل میکردند / من خودم هم کنترل میکردم که کسی کوتاهی نکند/
یک جا دیگر هم بود که باید فرودگاه میساختیم/ ما کنار هور یک باند که به آن دژ میگفتیم ساختیم/ درست است که دژ بود اما ما آن را با استاندارد فرودگاه ساختیم که اگر هواپیماها نیاز به فرود اضطراری داشتند از آن استفاده کنند/ ساخت آن را به وزارت کشاورزی دادیم / بسیار سخت گیری کردیم در ساخت این باند/ آزمایشات پیوسته در مکانیک خاک و نظارت محکمی داشتیم/ در اداره راه آقای مهندس سید مجید برهانی مسئول اداره مسکن شهرسازی اولین بار که جزیره مجنون را گرفتیم جزیره را آسفالت کرد / جاده زد و دورتادور جزیره را آسفالت کرد/ بسیار مهندس مقتدر باسواد و با همت بود/یک جاده ساختیم کنار مرز که جاده سراسری بود به نام جاده جمهوری/ شما حتماً باید در این رابطه با مهندس فروزنده در ارتباط باشید/
تعمیر راه ها در زمان جنگ به چه صورت بود؟
در مورد تعمیر راهها عرض کنم خدمت شما که بخشی از آنها که در اختیار یگان بود و یگان خودش ترمیم میکرد و بستگی به جزئیات جاده داشت که بیس و ساب بیس و آسفالت آن چگونه است/ یا جادهای بود که مسیر را صاف کرده بودند و شن ریخته بودند/ زخمیها و جانبازانی که در این جادهها حمل میشدند بسیار اذیت میشدند
چه تعداد از راه های خودی در زمان جتگ منهدم شدند؟
تعدادی از راههای خودی برای جلوگیری از دسترسی دشمن منهدم شدند که در این رابطه با آقای علی ولی زاده صحبت کنید/ ایشان مسئول تخریب جنگ میباشد و برادر سه شهید میباشند/
نقش دکل در زمان جنگ به چه صورت بود؟
در رابطه با دکلها شما باید از مخابرات سوال کنید یعنی سردار شیرانی/ اما در ارتباط با اولین دکلها خاطرهای خدمت شما عرض کنم/ من ۲۶ دی سال ۱۳۵۹ وارد جنگ شدم/ رفتم و قبل از عملیات بیت المقدس برگشتم/ آن وقتها جنگ خیلی سازمان یافته نبود/ مسئول مهندس جنگ آقای مهندس مهرداد بود/ بسیار انسان متقی و باسواد و متدین بود/ چون قبل از جنگ از نیروهای آقای مهرداد بودم گفت بیا کنار خودم و مسئول مهندسی منطقه ۶ که شامل کرمان سیستان و بلوچستان و هرمزگان بود که بخش بسیار وسیعی هم بود شدم/ این منطقه منطقه ناامنی هم بود/ جنگ شد به آقای مهرداد گفتم اگر قرار است من دور از اصفهان باشم مایلم که در مناطق جنگی حضور داشته باشم/ رفتم پیش خود آقای مهرداد و نقش آچار فرانسه داشتم و هر کاری که لازم بود انجام میدادم/ روزی آقای مهرداد به من گفت که توپچیها به دکل نیاز دارند و شما مسئولیت آن را قبول کنید/ قبول کردم و قرار شد روزها با توپچیها به منطقه برویم و آنها محل دکلهای مورد نیاز نشان بدهند و شب برمیگشتم و با مسئولین اداره برق خوزستان جاهای مشخص شده را در کل میزدیم/هر شب معمولاً میشد ۲ الی ۳ عدد دکل احداث کرد/ سردار رحیم صفوی من را صدا کردند گفتند در هور بچهها دکلی کار گذاشتند ظاهراً کج شده است بروید و ببینید چه کار میتوان کرد/ خلاصه سوار قایق شدیم تا به دکل برویم/ هور هم جوری است که اگر مسیر را بلد نباشی سریع گم میشوی/ خط را رد کردیم و به دکل رسیدیم/ دیدم دکل کج شده است / متوجه شدم اینها دکل را در نقطه اشتباهی نصب کردهاند و بعد هول شدهاند به جای اینکه دکل را تراز کنند آن را به یک سمت ول کرده اند/ گزارش تهیه کردیم و در راه برگشت بنزین قایق تمام شد و پارو هم موجود نبود/ دوستان همراه نیز شنا بلد نبودند/ خلاصه خودم به آب زدم و آنقدر شنا کردم تا رسیدم به خط کمین/ شانس آوردم که بچههای کمین من را با تیر نزدند/ خلاصه قضیه را گفتم و با قایق رفتند آنها را آوردند/ برگشتم به سردار رحیم صفوی گفتم که اینها آنقدر گیج هستند که حتی قایق خود را بنزین نکردند/ آن دکل دیگر درست نشد ولی دکل دیگری در آن محل نصب کردیم/
در مورد ساخت فرودگاهها چه نکاتی مطرح بود؟
در مورد اهمیت فرودگاهها لازم است بگویم که فرودگاهها برای ما خیلی مهم بود/ دو نوع فرودگاه داشتیم یکی مخصوص هلیکوپتر که به آن میگفتند پد هلیکوپتر برای انتقال مجروحین از خطوط به عقبه از آن استفاده میشد/ همزمان چندین بیمارستان پیش ساخته ضد بمب در عقبه ساخته بودیم/ در نقاط مختلفی هم ساخته بودیم/ که رکورد دنیا را شکسته بودیم نسبت به اینکه فاصله حمل مجروحین از خط عقبه کم کنیم و کشته کمتر بدهیم/ از نمونههای این بیمارستان/ بیمارستان علی بن ابیطالب در آبادان، بیمارستان امام حسین در سه راه حسینیه/ بیمارستان فاطمه الزهرا درچوبلیه نزدیک فاو/ و غیره/ برای همه این بیمارستانها پد هلیکوپتر ساخته بودیم/ هر کدام از این بیمارستانها ۶ تا ۸ اتاق عمل داشت و در بمباران عراق تکان نمیخورد/ طراحی بیمارستانها با دکتر مجابی استاد دانشگاه پلی تکنیک بود و وزارت مسکن شهرسازی و سید مجید برهانی آنها را میساختند/ و همچنین گفتم یک فرودگاه ساخته بودیم کنار کارون با نظارت شهید بابایی و شهید غلامی که از رفقای بنده بودند/ که برای نظارت بر این فرودگاه میرفتیم /
آیا در زمان جنگ فرودگاهی برای فریب ساخته شد؟
در زمان جنگ فرودگاهی به صورت فرودگاه فریب ساخته نشد به صورتی که دشمن به اشتباه بیفتد/ زیرساختهای این فرودگاهها کاملاً بر اساس استانداردهای بین المللی بود/ چون ضربه وارد میشود به راه فرودگاه پس باید از راههای معمولی بهتر ساخته شوند/ که ای مهم نیاز به آزمایشات بسیار دقیق داشت/ هر نوع هواپیمای قادر به نشستن در این فرودگاه بود
نقش اسکله در زمان جنگ را بررسی کنید.
در زمینه اسکلهها از چند نوع اسکله استفاده میکردیم / بندرماهشهر خودش اسکله داشت ولی از منطقه عملیاتی دور بود / برای این منظور در دامنه اروند در ساعات خاص از نهر خلیفه استفاده میکردیم / البته به آن اسکله نمیتوان گفت / اسکلههای بسیار کوچکی برای پهلو گرفتن قایق ها بودند / چون کشتی تردد نمیکرد و فقط قایق تردد میکرد. / فقط لازم بود که در جزرومد از بین نرود در ساخت آنها این موضوع را رعایت میکردند/
در راستای برقراری ارتباط و تعامل دلاور مردان ، پیشکسوت و ایثارگران مهندس دفاع مقدس و ضرورت انجام فعالیت های فرهنگی ، علمی ، تخصصی ، در راستای اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ، مجمع مهندسی دفاع مقدس تشکیل گردیده است .
آدرس :
تهران ، اتوبان ارتش ، شهرک شهید محلاتی ، میدان فاطمه زهرا (س) ، جنب حفاظت فیزیکی شهرک پلاک 10
کد پستی : 19557445125
تلفن تماس : 22477436-021
کلیه حقوق سایت متعلق به مجمع مهندسی دفاع مقدس می باشد.